در سه بخش: سرفصلهاي اطلاعاتي مورد نياز براي طراحي اوليه نرمافزار، اطلاعات قابل دستيابي از مصاحبه با گروههاي تبليغي، پيشنهادات پرسشنامه.
دو بار آنطور كه به خاطرم ميآيد براي همين منظور طرح نوشتم. قصد دوستان بسيار عالي، اينكه تمامي فرآيندهاي مديريت اجرايي گروههاي تبليغي مكانيزه شود، به نحوي كه اين مديريت به گروهها تفويض شده و مدير هر گروه بتواند، هم مجموعه خود را سامان دهد و هم با ساير گروهها ارتباط داشته باشد. در آخرين طرحي كه نگاشته شد، بنا را بر اين گذاشته بوديم كه اطلاعاتي به صورت پيمايشي از گروههاي اصلي استخراج شود. گروههاي مهم انتخاب شده و از آنها نظرسنجي گردد، تا نرمافزار بيشترين توانمندي را ارائه كند.
جلساتي نيز با كارفرماي پروژه گرفته شده و كارفرما مدام اصرار داشت بر اينكه چگونه محتواي پرسشنامه را تنظيم نماييم و از گروههاي مذكور چه اطلاعاتي را بگيريم كه بتواند به طرح ما كمك نمايد. در تمام آن جلسات نظر خود را بيان ميداشتم و كارشناسان ديگر نيز نظر ميدادند. ولي گويا كارفرما به چيزي صريحتر نياز داشت، اين شد كه در نهايت خيلي مستقيم بيان كرد كه فهرست سؤالات را ميخواهد، سؤالات مورد نياز براي اجرايي شدن طرح سامانه. قرار شد هر كدام از كارشناسان مدعوّ پرسشهايي پيشنهاد كنند. بنده نيز به نوبه خود، ابتدا ضرورتهاي سامانه را تشريح كردم و به سؤالات پيشنهادي در آخرين فصل رسيدم. متن را ايميل كردم و تا امروز كه خبر ديگري ندارم!
تعريف و تمجيد ياري نميرساند. نقد كنيد و اشتباهاتم را در جعبه زير برايم بنويسيد:
تيليغ گروهي
جمعه ۱۶ شهريور ۱۳۹۷