صورتجلسهواريست كه به «داشتهها»، «خواستهها» و در آخر «تصميمات نهايي» پرداخته است. جلسهاي كه درصدد بود راهحلي براي اتصال چندين سايت به يكديگر پيشنهاد نمايد.
بعد از مدتها سراغ گرفتند و خواستند در جلسهاي شركت نمايم، جلسهاي كه مدتها منتظر آن بودم. روزي كه نطفه عماد را بستيم، گفتند و پذيرفتيم كه سايتي باشد براي يكسال فقط. سريع و در چند هفته راهاندازي شود و به مدت يكسال سر پا. بعد هم فرو بپاشد و يك سايت برتر، سايتي كه قرار بود تمام «شبكه امتداد» را مديريت نمايد، همان كه RFP آن هم نوشته شده بود، جاي آن را بگيرد. اما چند سال گذشته و هنوز عماد پابرجا. چند بار فقط تغيير تمپليت و قالب داشت. عجيب اينكه اما سايت امتداد هم درست شده بود و هنوز يكپارگي ديده نميشد. لذا اين جلسه به يكپارچگي اختصاص يافت. هر كدام از حاجيهاي محترم مطالبشان را فرمودند. جناب مهندس هم نظرش را بيان نمود. حقير نيز در نهايت آنچه در نظرم آمد عرض كردم. جلسه با تصميم نهايي پايان يافت؛ اينكه ما سه نفر روي يكپارچگي، ادامه فعاليت فكري دهيم. اما... خُب نشد ديگر! به كسي چه مربوط؟!
خود واقعي را تنها در آينه ميتوان ديد، آينه باشيد و اشتباهاتم را ذيلاً متذکّر شويد:
دستت درد نكنه سيد
يكشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷بسم الله
پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹تجربه جالبي بايد باشد
دوشنبه ۶ دي ۱۴۰۰