نامهاي دستنوشته براي يك كشيش مسيحي كه در راديو موناكو هر شب حاضر ميشد و به زبان فارسي مردم را به ترك اسلام و الحاق به مسيحيّت تشويق ميكرد.
يكشبي مشغول شنيدن راديو بودم كه ناگهان در هنگام چرخاندن موج آن، صداي فارسي عجيبي را شنيدم. وقتي خود را «كشيش سيدرضا مسعودي» معرفي كرد تعجب كردم! وقتي گفت: «ابراهيم كذا و كذا...!» شوكّه شدم. اين مرد چه ميگويد؟! آيا ديوانه است؟! تا آخر برنامه را شنيدم. نشاني برنامه را هم اعلام كرد. فهميدم دغلباز است و براي فريفتن مردم دندان تيز كرده. و گرنه كدام مسلمانيست كه پس از مسيحي شدن همچنان خود را «سيدرضا» بنامد؟! اولين كاري كه پس از تغيير دين انجام ميشود تغيير اسم است. از هر ديني به هر دين ديگر. مصمّم شدم چيزكي بنويسم و اين حيلتش را به رُخش كشم. بيست سال داشتم و سري پر سودا. به هر سوراخي انگشت ميرساندم، بيپروا از اينكه ممكن است لانه زنبور باشد! نه گذاشتم و نه برداشتم، اين نامه را نوشتم و در پاكت نهاده و به كشور موناكو ارسال نمودم! ديگر هم آن برنامه را نشنيدم و ندانم چه شد. ماند يا رفت. ولي ميدانستم اين بيحياگري به پشتوانه سرمايهداري كفّار بر جاي مانده، به نگاره حقير مرتفع نشود.
خمپاره به هدف نميخورد، اگر ديدهبان گراي صحيح ندهد. نظرات شما گراي هدف من است:
سلام بر شما...نقدي به نوشته شما عزيز دارم..ميشود كه يك نسخه از نامه به راديو مونا كارلو كه نوشتين را مرقوم فرمائيد..خوشبختانه كشيش سيد رضا مسعودي همچنان و با قدرت خداوند در خدمت انجيل خداوند هستند
سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۹گويا ملتفت نشدهاند كه متن نامه ضميمه است و لينك آن در بالا هست!
سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۹