هر سال اين بساط را داريم
پارسال گفت حلوا درست كن
سال قبل نان شيرمال
سال قبلتر ژله
خلاصه
تا جايي كه يادم هست
هر سال همين بساط است
كلاً مدارس دخترانه اين فرق مهم را دارند
سر هر مناسبتي كه ميشود
يك روز روز جهاني تخممرغ ميشود
يك روز نذري
يك روز حلوا
حتي يك بار شده بود مسابقه آشپزي راه انداخته بودند
كه مادرها غذا بپزند و شركت كنند! :)
فارغ از بد يا خوب بودن
بدون هيچ قضاوتي
دردسريست براي خودش
نه منظور وقتي كه ميگيرد
كه چيز مهمي نيست
بيشتر رقابتي كه پديد ميآورد
نه بين كودكان
كه بيشتر بين مادران!
دفعه قبل كه حلواپزان راه انداخته بودند
هر مادري يك حلوايي پخته
من هم پختم
روغنش را زياد كردم و آرد را بيشتر سرخ
زعفران هم
عجب چيزي شد
تعريف كه ميكرد
ميگفت همه بچههاي كلاس خوششان آمده
بيشتر از آنچه سايرين آورده بودند!
دربارهاش قبلاً اينجا نوشتم
امسال كه گفت نان بپز
تا ببرد مدرسه و پُزش را بدهد
تصميم گرفتم درگيرش كنم
گفتم فقط خميرش
باقي با خودت
قبول كرد و من خمير را گرفتم
آماده كه شد يادش دادم لوله كند و بپيچد
شكل گل
و رومالي از زرده تخممرغ
پخت و به مدرسه برد
گفتم افتخارش با توست اينبار
ميتواني بگويي خودم درست كردم
و واقعاً كار خودت است
و اين خيلي ارزشمندتر
چيزي برنگشت
هر چه برد تمام شد
فقط يك دانه نگهداشتم
پيش از آنكه ببرد
تا با پسرها دور هم بخوريم
زنجفيل در خميرش ريختم
عجب عطر و طعمي به نان داد!
كاش به جاي اينكه مادرها را درگير پخت و پز كنند
از كودكان ميخواستند
تا خودشان تهيه نمايند
در تمام جشنها و مسابقاتشان
اينطور منطقيتر است
و البته مفيدتر
يا مادرها خودشان ميفهميدند
و كار را به دست خودشان ميسپردند
بلكه انگيزه شود دخترانمان آشپزي ياد بگيرند!
نظرات
Ali: سلام
چقدر خوبه ادم هوس ميكنه به خدا
سهشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۲:۳۰ عصر
پاسخ: سلام. من سايت شما را مراجعه كردم. هيچ كالايي نديدم كه قيمت داشته باشد. خريد اينترنتي هم كه در اين سايت ممكن نيست. به نظرم كاش اين امكان فراهم ميشد. ظاهراً بايد مستقيم با فروشنده تماس گرفت. ياعلي.
بهشت: دلمون خواست
هم نون
هم كوبيده :(
چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۱ صبح
پاسخ: دل چيز عجيبيست. كلاً عرض ميكنم. آدم را معمولاً به زحمت مياندازد. إنشاءالله خداوند از نان و كوبيدههاي بهشتي به شما عطا فرمايد. :)
فاطمه ايماني: سلام
احسنت به شما و دختر گلتون. خدا حفظش كنه.
دختر منم با وجودي كه فقط پنج سالشه ولي خيلي به آشپزي علاقه داره. بعضي وقتا كارايي كه فكر ميكنم از عهده اش بر مياد را بهش ميسپارم خيلي لذت ميبره.
سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - ۸:۴۹ صبح
پاسخ: سلام. خيلي عاليست. موفق باشيد.
ضحي: سلام
خدا قوت از اينهمه مشغله اي كه داريد،
من شخصا وبلاگتون رو صرفا بابت پستهاي خانوادگي تون دنبال ميكنم و از نكته هاي تربيتي تون استفاده ميكنم. ممنون از اينكه ما رو شريك آموخته هاتون ميكنيد.
ولي يه نكته اي هست كه مدتيه
ذهنم رو درگير كرده. راستش احساس ميكنم مطالب اخير شما يه جور خودنمايي پنهان درش نهفته است كه:
بله، شما تونستيد! بدون كمك مادر و همسر، از پس تربيت بچه ها، اونم در سطح عالي براومدين!
نميدونم شايد هم برداشت من اشتباهه.
موفق باشيد
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۷:۵۷ عصر
پاسخ: سلام. بله صحيح ميفرماييد. دقيقاً همينطور است. اينكه ادعا كنم توانستم. تمام تلاش من اين است كه مصرّاً بگويم توانستم و ميتوانم. اما اينكه در آن نوعي خودخواهي باشد، نميتوانم انكار كنم، ولي گاهي خودخواهي «فردي» نيست كه «نوعي»ست. يعني ميخواهم نشان دهم در جامعهاي كه زنان آن شتابان خانهها را به نفع اشتغال در جامعه رها مينمايند، مردها ميتوانند از پس وظايف مادرانه بر آيند. قصد دارم نشان دهم كه مادري آنقدر مهم است كه ارزش دارد انسان تمام عمر خود را صرف آن دارد. ميخواهم ثابت كنم، چطور وقتي يك روباتي ميسازند دو قدم راه ميرود، عالم و آدم را كر ميكنند از بس هورا مي:كشند، چطور است وقتي قدرت به مادر دادهاند كه «انسان» خلق كند، احساس حقارت ميكند كه «خانهدار» است. بله، خواستم فخر بفروشم كه «خانهدار» هستم، اگر چه زن نيستم. مقام و منزلت خانهداري را نشان ميدهم با اين تعريف و تمجيد. ميخواهم زنان جامعهام كه شيفته بيگاري براي شركتها و ادارات شدهاند، دريابند كه تربيت كودكان خود شغليست بسي دشوارتر از كار در هر شركت و ادارهاي. خودش يك پروژه بزرگ است، طولاني و پيچيده. چيزي مانند خلباني! داري آدمهايي را هدايت ميكني كه آينده جامعه را ميسازند. دختري كه به عشق مهندس شدن از خانه ميگريزد و به دانشگاه پناه ميبرد، بايد بخواند و دريابد بزرگترين معماري عالم در خانه صورت ميپذيرد، وقتي كه شخصيت يك يا چند انسان را «طراحي» مي:كني؛ عمارتهايي كه قرنها را در هم ميپيچد. تصوّر كنيد چنگيزخان مغول را كدام مادر زاييد و تربيت كرد؟! چند قرن از زندگي بشريت به جهت خلقت و تربيت او تغيير كرد؟! عقب افتاد و ضايع شد؟! مادري كه چنگيز و يزيد و هيتلر ميآفريند، ميتواند امام خميني (ره) خلق كند و دنيا را در جهتي ديگر بچرخاند. من خودخواهانه از «خانهداري» مينويسم تا براي مادرنماهاي جامعهام رجز بخوانم! همين!
مجله پارسي نامه:
كاربر گرامي، سلام
در تاريخ
دوشنبه 96 آبان 22 نوشته شما با عنوان
نان خانگي برگزيده شده و در جايگاه
تيتر دو در
مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب
هايدي و دبير سرويس آن
هما ص بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۹:۵۳ صبح
پاسخ: تشكر.
مخبت: سلام
روز بخير
ممنون از ثبت خوبي كه از وقايع داريد
اما چرا نقش مادر در اين مطالب نيست!!!!!
پس مادر كجاست؟!!!
حلوا پختن و ... به جز موارد معدودي از غذاها نبايد در ارتباط بين مادر و دختر شكل بگيرد.
احساس ناقصي دارم از اينكه نقش تربيت بيش از اندازه بر عهده شماست؟
البته قصد جسارت ندارم فقط دغدغه تربيتيام حس خوبي از عدم حضور مادر ندارد
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۷:۱۱ صبح
پاسخ: سلام. قطعاً همين است كه ميفرماييد. تمام اين فعاليتها مربوط به نقش كليدي مادر در تربيت است. اصلاً مگر تربيت بر عهده مادر نيست؟ وقتي كه مادر در خانه است و پدر بيرون از خانه، امورات خانه بر عهده مادر. هر كس كه بيشتر در كنار فرزندان باشد، اعتماد پديد ميآورد و تربيت نيازمند اعتماد است. بدون اعتماد تربيت شكل نميگيرد. بنابراين نقش مادر در تربيت ترديدي نيست كه اصليست. اما فرزندان من مادر ندارند. هشت نه سال است. از زماني كه كودك بودند. از زماني كه سيدمرتضي دو ماهه بود و سيداحمد يكساله و مريم دو ساله، از همان وقت، من هستم و آنها. يكي دو سال نخست مادر خودم همكاري ميكرد. ولي بعد ايشان نيز به دليل كهولت سن نتوانست و ما چهارتايي تنها شديم. تمام اين هفت هشت سال اخير، نقش مادري و پدري را مشتركاً خود برعهده داشتم. از اين رو، آن ارتباطي كه بايد بين مادر و فرزند شكل بگيرد، در خانه ما، استثنائاً، تأكيد ميكنم، استثنائاً بين پدر و فرزند شكل گرفته است. البته به لطف خداوند گمان ميكنم كه موفق بودهام. تا آينده چطور نشان دهد. تشكر از توجهي كه داشتيد. محتاج دعاي خير هستيم.
....: اگر توضيح كاملتر بدهيد ماهم دريت ميكنيم و خانواده را خوشحال ميكنيم:)
يكشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۴ عصر
پاسخ: دستور نان درست كردن در اينترنت زياد است. من هم چند سال پيش چند جستجوي ساده كردم و دستوري را برگزيدم كه به نظرم راحت ميآمد. اما آنچه به تجربه يافتم اينكه هر چقدر از روغن كم كني و به آب اضافه كني، نان نرمتر ميشود و اگر به جاي آب، روغن را بيشتر كني، تردتر ميشود، شبيه به بيسكوييت. من اين بار به جاي آب شير ريختم و طعم نان بهتر شد. من ياد گرفتم كه ابتدا روغن و آب را در همزن بريزم و سپس آرد مخلوط شده با بكينگپودر را اضافه كنم. اين كار را ادامه ميدهم تا خمير به حدي برسد كه به ديوارههاي ظرف نچسبد و خود را بگيرد. بعد با دست ورز ميدهم. نسبت آب و روغن است كه تعيين ميكند ميزان نرمي يا ترد بودن نان چقدر باشد. نانواييها اصلاً روغن نميريزند و نانشان خيلي نرم ميشود. يكبار روغن را زياد كردم و دقيقاً چيزي شبيه به بيسكوييت تحويل گرفتم كه اتفاقاً بچهها خيلي دوست داشتند. در نان كمي شكر و اندكي نمك، طعم بهتري ايجاد ميكند. شما هم خودتان استادتر از بنده هستيد و نيازي به توضيح حقير نداريد. موفق باشيد و در پناه حق! :)