از تغاير فيالجمله شروع ميشود كه اولين عنوان در جدول طبقهبندي مباحث استاد حسيني (ره) است و تا آخرين بحثهاي جدول را شامل ميشود. اين جزوه يك دور خلاصهاي از مباحث اوليه دفتر فرهنگستان را در بر دارد.
تقريباً اوايل تابستان ۱۳۷۹ بود كه با دفتر فرهنگستان آشنا شدم. قبل از آن فقط آقاي ميرباقري را ميشناختم، از منبرهايش. يكي از طلبهها بود كه گفت حرفهاي ايشان مربوط به فرهنگستان است و سه ماه تابستان كتابهاي دفتر را امانت گرفتيم و خوانديم و بحث كرديم. بعدتر جلساتي را با بعضي شاگردان استاد حسيني (ره) در دفتر داشتيم و سؤالاتمان را ميپرسيديم. اسفند همان سال استاد حسيني (ره) از دنيا رفت و دوستان طلبه هم ارتباط خود را قطع كردند. اتوبوسي آماده كرده بودند براي رفتن به ختم استاد در شيراز، بنده هم سوار شدم و در مسير برگشت كه بوديم فردي كنارم نشست و گفتگويي را آغاز كرد. كنجكاو بود بداند چطور با فرهنگستان آشنا شدهام. بعد كه دانست بداية و نهايةالحكمة علامه را خواندهام و بحث كرده، درخواست كرد مباحثهاي با هم بگذاريم. پيشنهادش اين بود كه دو روز در هفته من فلسفه علامه را بگويم تا با فلسفه فرهنگستان تطبيق شود و يك روز در هفته هم ايشان فلسفه آسيدمنير را به بنده آموزش دهد. حدود دو سال فرهنگستان كلاً تعطيل بود. يكي دو نفري آمد و شد ميكردند، ولي هيچ فعاليت علمي و پژوهشي انجام نميشد. من كه قصد داشتم با گوش كردن نوارها و خواندن جزوات فلسفه فرهنگستان را ياد بگيرم، اين فرصت را مناسب ديدم تا از طريق يكي از شاگردان ايشان فلسفهشان را بياموزم. اين جزوه را همان زمان نوشتم؛ خلاصهاي از مباحثي كه آقاي مسعود چمنخواه (با نام مستعار صدوق) به عنوان فلسفه فرهنگستان طرح كرده است.
هر روز به اميد ديدن پندي يادداشتها را ميخوانم. لطفاً اندرزهايتان را بنويسيد:
مطالب شمارا دارم دريافت مي كنم تا برخي فلسفي هايش را بخوانم ... تا خدا چه بخواهد
شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰براي نظام ميخواهم
يكشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱مرحوم سيد منير را مي شناسم
يكشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲شناخت مرحوم سيدمنير
يكشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲