فهرستي از سوي كارفرما ارائه شده مشتمل بر خواستههايي كه براي نرمافزار خود در نظر دارد. پيمانكاري كه قرار است كار را به انجام برساند، صفر تا صد، ساعت كار اضافه كرده و بنده نيز آن را با نرمافزار PDM كه قبلاً طراحي كرده بودم تطبيق دادهام.
شش هفت سال پيش بود كه PDM را نوشتم. يك ابزار منعطف براي ساماندهي اطلاعات. امكانات زيادي هم براي آن اضافه كردم به تدريج. ولي وقتي خورد به گرفتاريهاي خانوادگي و فرزندنگهدارياي كه بعداً پيش آمد، ديگر نميتوانستم آن را با سفارشات هر كارفرمايي كاستومايز و شخصيسازي نمايم. همين دوست عزيز بارها تغييراتي خواست، انجام دادم، امكاناتي كه اضافه كردم. ولي بعدتر چيزهاي بيشتري خواست، گفتم: نميرسم. سورس كامل را دادم گفتم: بده ديگران اضافه كنند. به هر كه داد، نتوانست با سورس كار كند. خب داكيومنت كافي نداشت و پيچيده بود خيلي؛ كمحجم و پُركار. تصميم گرفت يك پيمانكار استخدام نموده، از ابتدا بنگارد. اين داكيومنت همين وظيفه را دارد، اينكه داشتههاي PDM را مشخص كرده، اضافات را نيز، تا كار به دست كاردان بيافتد. اكنون كه دو سال گذشته، آخرين خبري كه دارم حاكي از شكست اين پروژه است. دوست گفت كه كار به سرانجام نرسيده و محصول مناسب توليد نگرديده! تعجبم از اين است كه من PDM را در دو ماه به بهرهبرداري رساندم، چرا اينها نتوانستهاند در دو سال عملي كنند؟!
تعريف و تمجيد ياري نميرساند. نقد كنيد و اشتباهاتم را در جعبه زير برايم بنويسيد:
ياعلي
شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۷ممنونممممم
سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷خيلي دمت گرم داداج
داري اي پيمو چك ميكني!
چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷