به نام خدا
از ۷ بخش تشكيل شده است:
دو نامهاي كه براي نماينده پيمانكار نوشتهام، با توضيح آنچه نشده و آنچه بايد بشود.
گزارش نماينده مجري كه ساختار بانك اطلاعات و روش طراحي را با طرحي شماتيك نشان ميدهد.
متن دستنوشتهام كه به درخواست مجري Usecaseهاي سايت را تشريح كردهام، يا به عبارت دقيقتر آنچه كردهام تشريح صفحات و رابط كاربر سايت است.
فهرستي خلاصه از بخشهاي مذكور در قرارداد كه بايد انجام شود.
فهرستي از عناوين محتواي ضروري كه بايد تا بالا آمدن بخش فني سايت آماده شده باشد.
فهرست كارهاي ضروري كه بايد تا پيش از راه افتادن بخش فني انجام شود.
هنگامي كه پروژه برنامهنويسي سايت irc.ir را آغاز كرديم، قرار بود در ششماه به پايان برسد. يك ماه به پايان فرصت پيمانكار باقيمانده بود كه گزارشي از فعاليتهاي انجام شده و كارهاي باقيمانده تنظيم كردم، تا هم تحويل مديران دهم و هم به استحضار نماينده پيمانكار برسانم. اين همان گزارش است. مهمترين مشكل در نظر من اين بود كه كارهاي داخلي مركز همزمان با پروژه پيش نميرود. مثلاً در زمينه اطلاعات، ما هنوز مشكل نمايهزني داشتيم. خُب اگر اطلاعات بدون نمايه تحويل مجري شود، آن را چگونه در سايت نمايش دهد؟! وقتي روال نمايش اطلاعات بر اساس نمايه طراحي شده است! اين گزارش اگر چه خيلي تكه تكه است و از نامهها و متون رد و بدل شده بين ناظر و مجري تركيب شده، ولي يك چيز را خيلي خوب و روشن بيان ميكند، اينكه كار خوب پيش نميرود. از همين يك ماه آخر كه احساس خطر كردم، پيوسته به مديران تذكر دادم، حتي مفصل به قائم مقام مركز توضيح دادم كه اگر كار فني تمام شود، ما در بي اطلاعاتي اسيريم! ولي آن شد كه شد، بخش فني بالا آمد و اطلاعات نيامد، خلاصه ناچار شديم اصلاً سيستم درختي نمايه را از سايت حذف كنيم تا بتوانيم اطلاعات را با نمايههاي خطيشان نمايش دهيم! و خيلي غلطهاي ديگر كه كرديم، تا سايت را بالا بياوريم و به افتتاحيه برسانيم، بدون اطلاعات متناسب. آن هفتههاي آخر گفتم دبيرخانه توليد اطلاعات را هم به خودم بسپاريد، تا اطلاعات سايت را تأمين كنم، آقايان قبوليدند، ولي بدون پشتوانه مالي! صد ميليون توماني كه پرداخت ۳۰ درصد اول تكفا بود كه موافقت كارشناسان برنامه و بودجه را گرفته بوديم، در جلساتي كه مشتركاً به تهران رفته بوديم، بايد خرج توليد اطلاعات براي سايت ميشد و من مسئول دبيرخانه توليد اطلاعات سايت شدم، ولي با هر چه اصرارم، خرج نميشد در مسيري كه گمان ميكردم بايد ميشد، شايد هم صلاح همان بود كه نشود در آنچه من گمان ميكردم بايد ميشد! من كه ميخ عالَم نيستم، هر چه بگويم حجّت باشد! گفتم نمايهزن را عوض كنيم، آورديم، جلسه گرفتيم، گفته شد اين دوست ما ۲۰۰ ميگيرد و آنكه شما آوردهاي ۱۰۰۰ ميخواهد، اين به صرفهتر است و البته كه به صرفهتر بود، الآن سايت بدون نمايه است!!!
البته ما مخلص تمام برادران بوديم و هستيم، ولي انتقاد كه حرام نيست! اميدوارم كسي را برنخورد!
اين نوشته را ميتوانيد به صورت رايگان از لينكهاي روبهرو دريافت نماييد.
دانلود: ۱۷۵۰ بار
دو روز انسان نبايد مانند هم باشد. با نوشتن نظر خود، كمك كنيد متفاوت از ديروز باشم:
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت
نوشتهها986طرحها، برنامهها و نوشتهها
مكانها75براي چه جاهايي نوشتم
زمانها30همه سالهايي كه نوشتم
جستجودستيابي به نوشتهها از طريق جستجو
وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسيبلاگ
نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليتها
آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن
سايتها23معرفي سايتهاي طراحي شده
نرمافزارها36سورس نرمافزارهاي خودم
معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او
فونتهاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشتههايم استفاده شده است
بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشتههاي وبلاگ
خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجرهساز
خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجرهساز
فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس
پيامك
ايميل
ذخيره