بررسي طرح بازي شبكه‌اي «كلان‌ـشهر»

تعامل حوزه و دانشگاه چقدر شوربخت است كه هر جا نطفه‌اش بسته مي‌شود، به حلول روح نرسيده، سقط مي‌گردد! از «بنياد» تماس گرفتند و براي جلسه‌اي دعوت كردند. طرح بازي را دادند كه بررسي نمايم. قرار بود از بودجه ملّي پرداخت شود، چون بسياري از بازي‌هاي ديگر كه مورد حمايت قرار گرفته. از ميزان آشنايي‌ام با بازي‌ها پرسيدند و وقتي گفتم Call of duty ۵ را همين اخيراً تا انتها رفته‌ام و چند ماه مشغول Khanwars بودم. وقتي از popular Lady سخن گفتم و مدتي كه مشغول Call of Gods بودم و خيلي بازي‌هاي ديگر را نام بردم، اعتمادشان جلب شد.
امّا در جلسه، روال آن طور كه انتظار داشتم نبود. اصلاً مسير خوبي را پيش نرفتيم. سه نفر با لباس روحانيت بوديم و دو كارشناس شخصي و مسئول بنياد و دبير آن. اگر چه مسئول و دبير هم درس طلبگي خوانده بودند. من ارزيابي خود را مكتوب ارائه كردم، همين نوشته. دوستان ولي اشكالاتي را طرح كردند و تصميم بر آن شد كه بخش‌هايي از بازي حذف شود، تا با اسلام مخالفت پيدا نكند. بنده هم‌عرض كردم اگر چنين كنيم، ديگر هيچ جذابيتي در اين بازي نخواهد بود، اصلاً ديگر بازي نخواهد بود! آقاي دبير ناراحت شد كه: شما داري بحث را به جايي مي‌بري كه هيچ فايده بر آن مترتّب نيست. رئيس هم فوراً جمع‌بندي كردند كه همين انتقادات طرح شده براي پيمانكار و طراح بازي ارسال شود. آن‌ها بازي را با اين اصلاحات بسازند.
بنده هم مجدّد اعتراض خود را اعلام كردم كه آن بنده خدا دستش بسته مي‌شود، ما بايد اگر رقابت ناسالم را حذف مي‌كنيم، رقابت سالم را معرفي كنيم، اگر غارتگري را ملامت كرديم، جذابيت ديگري به جاي آن بسازيم. وگرنه اين آش خوردني نخواهد بود، بدون نخود و لوبيا و رشته و پياز و ...! پيشنهاد كردم جلسات با حضور يك روانشناس، جامعه‌شناس و... فهرستي ارائه كردم و نظمي را... امّا نشد! ديگر بنده را به جلسات‌شان دعوت نكردند، شايد هم ديگر جلسه‌اي برگزار نشده باشد. الله أعلم.