آناليز دَپ پورتال پژوهشي سازمان
نگاه اجمالي به مندرجات دَپ، آنچه به پروژه مربوط است، بررسي بندبند اطلاعات مرتبط با پروژه، آنچه از اين دَپ ميفهميم، نيازمنديهاي كاركردي كجاست؟ آيا نيازهاي هفت توليدكننده يكسان است؟ چه كسي دانش را مديريت خواهد كرد؟ پروپوزال را به كه واگذارديم؟ من ميدانم! پاياني چون ساير پايانها.
فهرست را مشاهده كرديد؟ كمي عجيب است، نه؟! چرا گاهي وقتها بعضي اينطور رفتار ميكنند؟ يك ادعايي ميكنند، ولي شانه خاكي ميروند و يكطور ديگر از كار در ميآيد؟! مثلاً من به شما ميگويم: بر اساس مدل SWOT ميخواهم راهبردهاي سازمان شما را استخراج كنم. ولي در عمل بروم و براي خودم يك فهرستي آماده كنم و براي شما بياورم و به عنوان راهبرد بدهم، بدون اينكه اصلاً از آن مدل بهره برده باشم! از اينكارها بعضي وقتها كه ميبينم خيلي گُر ميگيرم! آخر چرا؟! خُب اصلاً نگو. مدل و روش و متد بيان نكن. ولي من ميدانم چرا. مدل و روش بيان ميكنند كه دهان پُركن باشد. كه قانع سازد. كه پروژه را بِقاپند و در دنياي رقابت پيروز شوند. نوعي فريب است ديگر. با خود ميگويد: وقتي ميشود فريفت چرا نفريبم؟!
يك طرح برايم ارسال كردند و نظر خواستند. به مجرّد مطالعه دانستم كه از سبك فريب است. از همان روش: «نام يك مدل را بگو، بعد هر كاري دوست داري بكن!» من هم ناراحت شدم. تلاش كردم چيزي بنويسم كه خيلي قرص و محكم و غير قابل خدشه، نشان دهد چه زير و رويي كشيدهاند! متن حاضر، آن RFP را نقد كرده است و مشكلاتش را بيان داشته. بعد از اينكه نوشته را تقديم كردم، كارفرما خواست تا فايل Word را هم بدهم. دانستم كه تصميم دارد بخشهايي از نوشته را «اصلاح» نمايد! شايد ادبيات من خيلي بيادبانه بوده و نياز به اصلاح داشته، نظر شما چيست؟!
بيشک دليلي بوده كه توجهات جلب شده؛
عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده،
دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...