ارزيابي طرح جديد سايت مركز
تنها صفحه اول متعلق به بنده است، توضيحي است كه نسبت به طرح ارائه شده بيان كردهام و بقيه صفحات متن طرح ارسالي از سوي مركز است براي نظرسنجي.
طبيعتاً خيلي ناراحت شدم و اين دو دليل داشت؛ نخست اينكه سال ۸۱ طرحي براي مركز نوشته شد و تصويب شوراي طرح و برنامه را داشت براي سايت و البته سال ۸۵ توليد شده و بخش فني آن تكميل گرديده بود، نياز به محتوا داشت كه معاونت اطلاعرساني ۳۰۰ ميليون تومان از تكفا بودجه نقد گرفته بود كه توليد نمايد. حالا مدير فنآوري بعدي آمده و طرح داده تا سايتي ديگر طراحي شود از نو!
دليل ديگر اينكه طرحي كه نوشته بود روتين بود، يعني هيچ ويژگي منحصري در آن نبود كه نياز به برنامهنويسي داشته باشد. براي اين سايتهاي روتين اصلاً نبايد برنامهنويسي كرد، بايد رفت و يك نرمافزار آماده انتخاب كرد، خريداري و نصب و درج اطلاعات همين. درست مانند كاري كه در مركز مديريت حوزه علميه انجام شد.
امّا نكتهاي در بين بود و آن اينكه مدير فنآوري خودش با دو سه نفر از دوستان ديگر، بيرون شركت رايانهاي زده و اين پروژه را براي آنجا رقم ميزدند. البته هم اگر چه بنده مخالفت خود را اعلام نمودم و حتي در جلسه نقد و بررسي هم شركت نجستم، پروژه تصويب شد و مبلغ پرداخت گرديد و يك عدد دو رقم ميليوني رفت در حساب آن شركتي كه مدير فنآوري خودش جزء مؤسسين آن بود! بعد هم رئيس مركز خيلي از ايشان خوشش آمد و وقتي مدير يك دانشكده ديگر شد، اين بنده خدا را با خود به آنجا برد، چرا؟ محض اِرا...! [اين را از قول مدير فنآوري بعدتري نقل ميكنم؛ العهدة عليالراوي]
نه، فكر نكنيد كوتاهي كردم و با اين فساد اقتصادي خُرد [ميگويم خُرد چون در مقابل فسادهاي بزرگتر عددي نيست!] مبارزه ننمودم. كه رفتم و با خود مدير فنآوري صحبت كردم، همان استدلالي را بيان كرد كه سالهاست از بسياري ميشنوم: آقاي موشَّح، من هم دنبال همون طرحي هستم كه شما نوشتي، ولي براي اينكه بتونم براي اون بودجه جور كنم، بايد يه طرحهاي اينجوري بدم كه رضايت مديران رو به دست بيارم. بعد پشت صحنه همون مسيري رو ادامه ميدم كه شما دنبالش بودي. تمت عبارة الرئيس! خدا بر ما ببخشد و عذاب را از ما بردارد.
بيشک دليلي بوده كه توجهات جلب شده؛
عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده،
دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...