روش پيشنهادي براي معماري سبك زندگي
يك نمودار است كه به صورت ساده شده شيوه دست‌يابي به راهكارهاي كوتاه‌مدّت و بلندمدّت در تغيير سبك زندگي را نمايش مي‌دهد. اين تغيير از طريق يافتن سبك جديدي براي ارضاي نيازهاي انساني صورت مي‌پذيرد.وقتي مدل فلسفي تكميل شد، در پروژه‌اي كه در آن به سبك زندگي مي‌پرداختيم؛ اين‌كه رفتار انسان از نياز سرچشمه مي‌گيرد و سبك زندگي نيز به معناي روشي‌ست كه انسان در بروز رفتارهاي روزمرّه‌اش پي مي‌گيرد، لازم شد تا از اين دو مقوله استفاده كنيم و به سمت برنامه‌ريزي برويم. من اين شيوه را پيشنهاد كردم: اين‌كه از يك سو نيازهاي انسان را فهرست كنيم و از سوي ديگر عملكردهاي فردي و اجتماعي‌اش را. حالا وقتي به هر كدام از عملكردها مي‌نگريم، مي‌بينيم با تأمين چند نياز وي مرتبط است. به هر نياز هم كه بنگريم، مشاهده مي‌كنيم چندين عملكرد براي رفع آن وجود دارد. پس از اين انطباق، نخستين داده برنامه‌ريزي‌مان تكميل مي‌شود. اكنون دو داده ديگر مي‌خواهيم، تا بتوانيم سبك زندگي جديد طراحي كنيم؛ نخست به گذشته مي‌رويم، زماني‌كه هنوز غربزدگي و سبك زندگي مدرن حاكم نشده بود. بايد مصداق‌هايي از رفتارهاي مردم‌مان را بيابيم كه سبك عملكردهايشان را نشان مي‌دهد. يعني مثلاً عملكرد تغذيه را با آن مصاديق انجام مي‌دادند. داده دوم نيز در دسترس است، وضعيت مصداقي امروز. سبك زندگي امروز را هم مي‌يابيم، اين‌كه با چه مصاديقي همان عملكرد تغذيه به انجام مي‌رسد. حالا سه دسته اطلاعات داريم؛ انطباق عملكرد به نياز، مصاديق گذشته عملكرد، مصاديق امروزين عملكرد. وقت تحليل رسيده است. آناليز مي‌كنيم كه چه نقصي در مصاديق گذشته وجود داشته كه نمي‌توانسته نيازهاي موجد عملكرد را به خوبي تأمين نمايد كه منجر به توليد يا پذيرش مصاديق جديد عملكرد شده است. مثلاً «سرعت در تغذيه» نيازي بوده كه مصاديق قديمي آن را تأمين نمي‌كرده و سبب توسعه غذاهاي تندپز (فست‌فود) شده است. پس از اين آناليز، سراغ توليد مصاديق جديد مي‌رويم، يعني طراحي مصاديقي نو كه برخلاف شيوه‌هاي قديمي، بتواند نيازها را تأمين نمايد و برخلاف مصاديق غربي، با فرهنگ و غايات انساني ما سازگار باشد. در گذشته اين اتفاق مي‌افتاده، مثلاً وقتي شيخ بهايي يك نوع نان جديد (سنگك) اختراع مي‌كند، چنين هدفي داشته است.
