زنان ما را چه ميشود؟!
در قالب هشت پاراگراف، وضعيت امروز زنان در خروج از خانه و ورود به بازار كار، با غزوه احد مقايسه شده است. وجه شبه، بيپشتوانه شدن مردان جامعه در جهاد است.
ازدواج اگر چه از رايجترين و عموميترين مسائل زندگي ماست، اما همين عموميّت و رواج شايد سبب پنهان ماندن يا پنهان شدن ابعاد بسيار مهمي از آن شده است، كمتوجهي به هدف اصلي آن. ازدواج دائم و موقت تفاوت عمدهاي با هم دارند. ازدواج دائم به هدف ايجاد يك كانون جديد است، جامعه كوچكي به نام خانواده. در اين كانون بناست انسانهايي «توليد» شوند. اين توليد نياز به پشتوانه دارد. پروردگار دو تن را براي اين توليد لازم دانسته است. مرد مظهر اقتدار خانواده، تأمين ملزومات معاش را بر عهده دارد و زن داخل خانه، مظهر مهرباني، پرورش را عهدهدار است. اگر مرد را واجد لوازمات پرورش كودك ندانيم، تضميني بايد براي وي فراهم آوريم، تا اگر انساني توليد كرد، از بقاي زن در نقش پرورشگر كودك مطمئن باشد. اينجاست كه حقوقي خاصّ براي مرد در نظر گرفته شده است، تا اعتماد نمايد و پروسه توليد را كليد بزند. زن نيز تضميني ميطلبد كه تمامي مايحتاج معاشش تأمين باشد.
البته با توجه به مقتضياتي كه حضانت فرزند را قهراً با پدر ميداند و عدم وجود امكانات پرورشي در وي، تضميني كه براي توليد انسان براي مرد در نظر گرفته ميشود به نظر ميرسد بايد فسخ پروژه را از سوي طرف مقابل دشوار نمايد و تصميم به دوام ازدواج را بر عهده وي نهد.
امروز كه ارزشهاي اجتماعي تغيير يافتهاند و مدارج و جوايز را بيرون از خانه توزيع مينمايند، طبيعتاً زنان نيز قصد باخت كه ندارند، براي بُرد بايد كه خانه را ترك كنند. تصوّر فرماييد چه بلايي سر كانون خانواده و محيط پرورشي كودكان ميآيد! مهدكودكها چون قارچ سر بر ميآورند و كاركردهاي ازدواج دائم به كاركردهاي ازدواج موقت بدل ميگردد. اين نوشته با چنين حسّي تنظيم شده است.
بيشک دليلي بوده كه توجهات جلب شده؛
عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده،
دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...