به نام خدا

دريافت فايل ضميمه

خب، ظاهراً تصميم گرفتيد تا اين فايل را دريافت كنيد. از اين بابت خوشحالم، از اين‌كه آن را شايسته دريافت دانستيد. تنها يك گام ديگر تا دريافت فايل باقي مانده است و آن بيان ديدگاه شماست؛ من بسيار كنجكاوم كه بدانم چه چيزي در توضيحات اين فايل توجه شما را جلب نموده است و به اين تصميم شما منتهي گشته. يعني در يك كلام: چرا مي‌خواهيد اين فايل را دانلود بفرماييد؟
بزرگواري كرده و به زبان شيواي فارسي، چند كلمه‌اي در اين باره برايم بنويسيد. بدانيد كه حتماً اين توضيح شما حقير را ياري مي‌كند كه در فعاليت‌هاي آينده دقّت بيشتري كرده، بهتر و مؤثّرتر عمل نمايم.
پيشاپيش از وقتي كه مبذول مي‌فرماييد سپاسگزارم!

شرح وظايف كارپرداز فني

سبكي شبيه نامه دارد و پنج وظيفه براي شخصي كه مسئوليت كارپردازي سايت دفتر را برعهده مي‌گيرد معيّن نموده است.
هدف اين‌كه فرد مزبور بداند چه وظايفي را بايد به انجام رساند و در دفتر چه كاره است. بيشتر هم نگراني از بابت شخص معاون اطلاع‌رساني بود كه اطلاعات كافي در اين خصوص نداشت و بايد مي‌دانست چه بخواهد تا مغبون نشود.
ارتباطم با دفتر مطالعات نوعي نوستالوژي بود! ارتباطي كه با يك ديدار خياباني، پشت مسجد اعظم، آغاز شد و قريب شش هفت سال ادامه يافت. هميشه در حاشيه تمام كارهايم اين ارتباط برقرار مي‌ماند و خدشه‌اي به آن وارد نمي‌شد. قبل از آن‌كه در مؤسسه پارسا مشغول شوم با دفتر مرتبط بودم، بعد از همكاري با حوزه علميه خواهران و حضورم در دفتر فرهنگستان، همچنان ارتباطم با دفتر مطالعات برقرار بود. حكمت آن هم فراتر از ارتباط كاري، رفاقتي بود كه با محمدرضايي و كرمي قهي و محسن‌زاده و جعفري داشتم (اول اسم‌شان آقا ننشاندم تا اوج صميميت را بنمايانم). اسامي افرادي كه تا به ياد مي‌آورم، خاطرات فراوان آن دوران كه به نوعي با نوجواني‌م هم‌زمان بوده، روحم را نوازش مي‌دهد.
قصه از اين قرار كه سال ۱۳۷۸ در مسير تشرّف به حرم، از كنار پل آهنچي، از پله‌ها پايين مي‌رفتم (آن‌زمان هنوز پله داشت و زير آن هم خياباني بود چسبيده به مسجد) كه ناگهان با محمدرضايي، هم‌طبقه‌اي سال اول طلبگي، مواجه شدم. گفت: «يادم هست قبلاً با اينترنت آشنايي داشتي، هنوز هم ارتباط داري؟ بيا دفتر ما، اينترنت‌مان قطع شده، متصل كن!» يك سر رفتم دفتر مطالعات زنان كه آن زمان در كوچه ممتاز مستقر بود، در يك خانه معمولي دو طبقه. بيشتر از دو سه نفر هم معمولاً آن‌جا نبودند. يك دستگاه رايانه داشتند كه با Dial up متصل مي‌شدند به اينترنتي كه از آل‌البيت گرفته بودند.
خدا رحمت كند شيخ عباس يزداني را، مرد خوبي بود، يك روحاني متفكّر، بيشتر او از اينترنت استفاده مي‌كرد. خاطراتم از دفتر زياد است و اين‌جا هم مجال پرداختن بدان‌ها نيست. بماند براي فرصت‌هاي ديگر!

بي‌شک دليلي بوده كه توجه‌ات جلب شده؛ عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده، دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...

صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1387با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1375نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN