مدلهاي مورد نياز در طرح رُز
بعد از تعريف مدل و ذكر انواع آن، مدلهاي مورد نياز براي طراحي سازمان متولّي تحوّل سبك زندگي فهرست شدهاند: مدل توليد محتوا، مدل برنامهريزي، مدل سازماني، مدل مديريتي، مدل ارتباطي، مدل ساختمان. هدف از اين نوشته دستيابي به يك متامدل بود كه بتواند راه توليد مدلهاي متعدد را هموار نمايد.
شما چگونه از خيابان رد ميشويد؟! ابتدا مينگريد آيا خيابان يكطرفه است يا دو طرفه، اگر دوطرفه است بررسي ميكنيدكه سيستم خيابان انگليسيست يا غيرانگليسي. اگر غيرانگليسيست به چپ نگاه ميكنيد و تا وسط خيابان… عجيب است، نه؟! ما اينكارها را خيلي ساده و ذهني انجام ميدهيم، در حالي كه وقتي آن را تحليل كنيم مييابيم كه رفتارهاي بسيار پيچيدهاي را در خود جمع كرده است. آنچه عرض شد يك روش است، يك متد براي رد شدن از خيابان. حالا اگر بخواهيم آن را ساده كنيم، براي اينكه براي همه قابل استفاده باشد، تا بتوان روشهاي متعدّد را براي شرايط گوناگون توليد كرد، آن را «مدل» ميكنيم. مثلاً ميگوييم: مدل ما براي عبور از خيابان اين است كه در هر مرحله به سمتي نگاه كنيم كه ماشين از آنسو ميآيد! خلاص. ميبينيد چقدر ساده شد. تمام روشها و متدهاي دنيا را هم در خود جاي ميدهد با تمام انواع سيستمهاي طراحي شهري! حالا اين فقط مدل براي عبور از خيابان است، پياده يا با موتور يا دوچرخه يا هر چيز ديگر. اما اگر بخواهيم مدلي ارائه كنيم كه بتواند طراحي مدلهاي متعدد را با هم هماهنگ نمايد و يكپارچه كند، به يك متامدل نياز داريم. مثلاً اين ميتواند يك متامدل بسيار ساده باشد: توليد هر روشي بايد مبتني بر مدلي باشد كه متناسب با اصول راهبردي سازمان طراحي شده است. اين يك مدل ساده است براي هماهنگ كردن مدلهاي ديگر با جهت حركت سازمان. اما اين متامدل سادهتر از آن است كه بتواند چگونگي تحقق اين هماهنگي را توصيف نموده و تضمين نمايد. ما معمولاً بايد توصيفهاي دقيقتري انجام دهيم تا به يك متامدل مؤثر و كارآ دست يابيم. كارفرما اصرار داشت در حدّ متامدل به كارهاي «راه زندگي» بنگريم. اين سند مختصر را از همين رو نگاشتم.
بيشک دليلي بوده كه توجهات جلب شده؛
عنوان، تصوير يا توضيحي كه براي اين مطلب آمده،
دليل را بنويس و دگمه دانلود را كليك كن.
بررسي براي باراندازي...