دنيا هر جا كه باشد
محفل دنياپرستان ميشود
مگس گرد شيرينيست ديگر
اگر فساد نميخواهيم
اگر مديران فاسد
بساط قند و شكر را بايد جمع كرد
ساختار ايراد دارد
نداشت كه جمع نميشدند
از همان زمان كه اصل چهار ترومن در ايران اجرايي شد
دوران طاغوت
ستمشاهي
برنامه همين بود
نظام غرب اينطور پيشرفت كرده است
ساختار طراحي كرده
مكانيزمي قدرتمند
دنياپرستترينها را بالا ميكشد
خود به خود
بدون نياز به اعمال قدرت
قانون استخدامي ما را هم نوشتند
و عادتمان دادند
و عادت كرديم
و انقلاب هم كه كرديم
مدت كوتاهي نگذشته
به عادت بازگشتيم
گفتيم مگر ميشود حقوق مدير و كارمند مساوي باشد؟!
نفهميديم چه مكري پشت آن است
و چه حيلتي
چه خيانتي به انسانيت
وقتي هر دو يكساعت كار ميكنند
چرا بايد متفاوت حقوق دريافت دارند؟!
ساختار اسلامي بايد متفاوت چيده شود
مدير كمتر بگيرد
الگوي مصرف كمتري داشته باشد
مدير مسئول باشد
مؤاخذه گردد
امروز اشتباه كارمند
به حساب كارمند است
ولي در ديدگاه ما
مدير اشتباه كرده است
او كارمند را انتخاب كرده
اگر ناتوان بوده
انتخاب او شايسته بازخواست است
اگر مدير مصرف كمتر داشته باشد
و گير بيشتر
بازپرسي فراوانتر
ج ديگر هوس الف نميكند
ميگويد همينجا كه هستم خوب است
اصلاً معاوني بهتر از مديري
حقوقم كه بهتر
مصرفم بيشتر
مسئوليت هم كمتر
دنياپرستان ترجيح ميدهند كف حاكميت باشند
اداري نباشند
اشكال ميكنند كه پستها خالي ميماند
كارشناسان رفته
بيتخصصي
كشور را كه اداره كند؟!
ب هست
هميشه بهايي هستند
آنهايي كه براي خدمت مدير ميشوند
فكر تكليفاند
وقتي پست الف خالي شود
مدير نداشته باشد
هميشه حداقل يك ب هست كه احساس تكليف كند
از دنيا بگذرد
حقوق كمتر
مسئوليت بيشتر
ميآيد و پست را تحويل ميگيرد
ميشود درست مثل اول انقلاب
وقتي كه دانهدرشتها فرار كرده بودند
ميشود درست مثل اوايل جنگ
دفاع مقدس
فرمانده لشكر وسط ميدان
شبها بايد برود شناسايي
در چنين ميداني
چه كسي هوس ميكند فرمانده شود؟!
[ادامه دارد...]