قبلترها ديده بودم
فيلمي را از مدرسهاي در ژاپن
برنامه نظافت و تميزي كلاسها
دانشآموزان با كمك معلّمان
يكي از معلّمهاي خوب ما هم چنين برنامهاي گذاشت
براي پنجشنبه
البته نه اجباري
هر دانشآموزي كه بخواهد
دوست داشته باشد
و سيداحمد داشت
اصرار فراوان كه برويم و در اين فعاليت شركت كنيم
ولي اصلاً نيازي به اصرار نبود
خودم بيشتر از او رغبت داشتم
اين شد كه دستهجمعي رفتيم
چهارتايي
تمام نيمكتها را خارج كردند
كف و ديوارها را تميز كردند
و دوباره همه چيز به جاي خود
يك ساعتي به طول انجاميد
معلّم در كنار دانشآموزان
همه با هم
صحنه جالبي بود
ولي من...
اجازه ندادند همكاري كنم
گفتند نقشهاي مهمتري دارند برايم
رفتم دفتر مدرسه و پشت رايانه
كارهايي كه بيشتر جنبه فني داشت
خوشحال بودم
خوشحال بودند
همهمان احساس رضايت ميكرديم
اصلاً عجيب است كه انسان از كار احساس رضايت نمايد
چه زماني؟
وقتي كه بزرگ و كوچك مساوي باشند
مسئول و رعيت
ارباب و كارمند
فاصله طبقاتي نباشد
دوشادوش
اسلام اين است
اگر نيست از اسلام كه نيست
فساد سرمايهداريست
اسلام مخالف فاصلههاست
اگر كارمند راضي نيست
اگر كارگر
اگر مستضعف
اينها مربوط به فاصلههاست
دهكها
ضريب جيني
كه اصلاً نبايد باشد
چه برسد به مقدارش!
انسان ذاتاً تنبل نيست
ظلم است كه تنبل ميكند
اگر ميگويند ساعت كار واقعي در ادارات ما فلان مقدار
ببينند چه فاصله طبقاتي در كار بوده
تفاوت درآمدي
تفاوت در بهرهمندي از نعمتها
بودجهها
قدرت
اينهاست
عدالت باشد همه با عشق كار ميكنند
انسان از كار در كنار بزرگان لذّت ميبرد
تفاوت دفاع مقدّس با ساير جنگها در همين بود
آن اوايلش يعني
وقتي كه فرمانده لشكر كنار سرباز
بلكه جلوتر!