تازگي اين اسم در آمده
قبلاً كيك يزدي ميگفتيم
مدتيست مافين ميگويند
گاهي هم شنيدهام كيك فنجاني!
رسانه است ديگر
هر روز يك اسم جديد از غرب ترجمه ميكنند
يا بدون ترجمه!
معمولاً كيك را در قالب بزرگ ميريختند
كيكهايي كه بچهها
ديگر ياد گرفتهاند خودشان بپزند
فقط كار با فر است كه همچنان در انحصار من مانده
آن نيز معلوم نيست تا كي بماند!
هر كدام نوبت گرفته
گاهي به تنهايي ميپزند
مانند اين دو نمونه:
اينبار اما
تصميم مريم اينكه در قالبهاي كوچك بريزيم
و پذيرفته
قرار شد تزيين هر دو كيك بر عهده يك نفر
دو چتر آبي را سيداحمد تزيين كرده
و چتر زرد دار را مريم
باقي هم بدون چتر ماندهاند! :)
كيك را ميشود از بيرون خريد
شايد حتي ارزانتر هم تمام شود
خصوصاً در محله ما
كه قناديمان با ده هزار تومان يك كيك خامهاي زيبا تحويلت ميدهد!
اما تجربه در منزل
بودن در كنار هم
همكاري كردن
درك اينكه «خودمان ميتوانيم»
اعتماد به قابليتهاي خانواده
اصلاً خيلي مهم است كه كودكان توانستن را بياموزند
توليد را
نشوند انساني شهري و مدرن
بيمصرف و پرمصرف
مدام اهل خريدن
و از توليد ديگران بهره بردن
چيزي كه در جامعه امروز فراوان شده
و آسيب اقتصادي آن به بحران رسيده!
جامعه فردا را كودكان ميسازند
و كودكان را ما
نتيجه: امروز ميتوانيم جامعه فردا را بسازيم
آنگونه كه صلاح بدانيم
ما پدران و مادران!