فعاليتهاي سازماني
ويژگيها
داشتن ساختار تشكيلاتي منظّم مهمترين ويژگي اين نوع از فعاليتهاست.
نيروي انساني
افراد در سازمان استخدام ميشوند. با قراردادي كه تعهّد حقوقي و قضايي دارد به كار گماشته شده و هر فرد وظيفه مشخص و معيّني بر عهده دارد. ساعتهاي كار از پيش تعيين شده است و معمولاً افراد در غير ساعات كار وظيفهاي براي پيگيري امور اداري حسّ نمينمايند.
انگيزهها در بيشتر مواقع مادّيست و حقوق و دستمزد بر اساس ضوابطي خاصّ توسط واحد مشخصي از سازمان پرداخت ميگردد.
نيروهاي انساني زيادي درگير فعاليت هستند و تعداد آدمهايي كه در اكثر اوقات رفت و آمد به سازمان دارند بيشتر از يك گروه جهاديست.
پرداخت حقوق در سازمانها كاملاً طبقاتي و متأثر از جايگاه و سمت هر فرد در سازمان، ميزان تحصيلات و سابقه كار وي است. كارمندان برجسته از حضور در جلسات و يا مأموريتهايي بهرهمند ميگردند كه حقوق مالي ويژهاي را نصيبشان مينمايد.
تفاوت درآمدها سبب تفاوت در الگوي مصرف گشته، اطاعتپذيري پرسنل را نسبت به مافوق افزايش ميدهد. امكان استفاده از خودروي اداري، سرويس، خدمات ويژه پذيرايي، اتاقهاي وسيع و انفرادي، ميز و صندلي و مبلمان گرانقيمت، همه و همه تفاوتهاي آشكاري در الگوي مصرف سازماني هستند. علامتهايي كه به تمامي كارمندان، هر لحظه و هر ثانيه جايگاهشان را بانگ ميزند و مانع تخطّي آنان از اوامر مافوق ميشود. به همين سبب، فرمانپذيري در سازمان بيشتر و عميقتر و نهادينهتر است.
در مقابل، انگيزه دروني نيروي كار كمتر ميشود و خلاقيّت رنگ ميبازد. اگر فشار كار زياد شود به مدد سازمانهاي حمايت از اقشار ضعيف و بعضاً رسانهها مقاومت مينمايند و اگر فشار كم گردد، از زير كار در ميروند. اگر بتوانند مديران را بفريبند، دريغ نميكنند، تا كار كوچكي را چند برابر بزرگتر نشان دهند.
شيوه انجام فعاليتها
تمامي فعاليتها بر حسب سلسلهمراتب اداري انجام ميپذيرد؛ تصميم در يك شوراي عالي مركزي اخذ ميگردد. رئيس با تمام محدوديتهايي كه شوراها براي وي پديد ميآورند، تصميم را ابلاغ مينمايد. مديران يك به يك دستور را از مافوق دريافت داشته و به زير دست اعلام ميكنند، تا زماني كه به آخرين شاخ و برگهاي چارت اداري ميرسد. پاييندستترين افراد كار فرهنگي را به انجام رسانده و گزارش را به همين ترتيب به سطوح بالا ميرسانند.
در چنين ساختارهاي طولي و مفصلي، اگر قرار بر نيازسنجي هم باشد، كارگروه ويژهاي تأسيس ميگردد و آن كارگروه نيز كار را به افرادي ديگر واميگذارد و فقط نتايج تحقيق را به شور ميگذارد. بيشتر از آنكه در سازمان كارمند باشد، مدير است.
كارها پروژهمحور نيست و بيشتر پروسهاي را طي مينمايد به وسعت سازمان. در سازماني كه تا بودجه دارد، هست و بودجه آن به سادگي قطع نميگردد، طبيعتاً همه از حقوق و دستمزد بهرهمندند و مجبور نيستند براي دريافت آن حتماً محصول مشخصي را ارائه نمايند، صرف ثبت ساعات كار و حضور در مكان اداري كفايت مينمايد.
واحدهاي نظارتي قدرتمندي بر سازمان سايه مياندازند. متناسب با وسعت فعاليتهاي سازمان و حجم نيروي انساني آن، اندازه و قدرت اين نهادهاي ارزيابي و نظارت افزايش مييابد.
هميشه براي عدم موفقيّت دلايل قانعكنندهاي وجود دارد و هر بخش از سازمان ميتواند بخش ديگري را متهم نمايد و تقصيرات را به گردن آن بياندازد. از اين رو، آنچه در يك گروه جهادي به سادگي توليد ميگردد، در يك سازمان زمان و هزينه چندصدبرابري را طلب مينمايد.
امكانات و تأمين مالي
درخواست بودجهها در واحدهاي اداري و مالي پيشتدوين شده، با تأييد مديران براي نهادهاي تأمينكننده ارسال ميگردد. غالباً با يك چكشكاري تصويب شده و وارد گردش مالي سازمان ميشود.
هنگام اجراي پروژه همه چيز از قبل آماده است، زيرا اگر امكانات خاصّ يا بودجه مشخصي براي توليد يك محصول فرهنگي مهيّا نباشد، هيچ حركتي صورت نخواهد گرفت. هيچيك از پرسنل خود را موظف به انجام پيش از تصويب كارها نميداند.
هزينهها سرسامآور است و رقمها صفر بسيار دارند. فهرستهاي هزينهها با هيچيك از فهرستهاي معتبر همخواني ندارد و عُرف سازمانها اين است كه رقمها را به بالا گرد مينمايند و البته زيادتر از حدّ معمول هم گرد ميكنند.
[ادامه دارد...]