آموزش است ديگر
ظرافتهايي هم دارد
بردمشان كافيشاپ
جايي در همين شهر قم
جايي كه تا به حال نديده بودند
- بچهها اينجا شده محل فساد
در كشور ما
قبلتر قهوهخانه بود
فساد نبود
مردمي كه تلويزيون براي ديدن نداشتند
و شبكههاي اجتماعي براي وقت هدر دادن
در قهوهخانه جمع ميشدند
با هم گب ميزدند و اختلاط ميكردند
از اوضاع و احوال زمانه آگاه ميشدند
سيدجمال كه اصلاً درس غروب خود را در قهوهخانه داير ميكرد
اما امروز
كافيشاپها مصرف ديگري دارند
داخل اسمشان قهوه است
ولي براي دوستي دختر و پسرند
اگر دوستتان شما را دعوت كرد
اسم كافيشاپ را كه شنيديد
«نه» بگوييد
بدانيد اينجا محلي نيست كه از آن به آسمان برويد
در آمريكا مشروبفروشي هست
دخترها و پسرهاي فاسد هم را مييابند
محلّي تا قرار فساد بگذارند
ما نابود كرديم
تمام مشروبفروشيهايي را كه شاه ساخته بود
حالا اينجا شده پاتوقشان
چرا؟!
چون خانوادهها كه تحمّل فساد را نميكنند
دختر و پسري كه فاسدند
محلّي براي ملاقات نياز دارند
كافيشاپ فقط در اسمش قهوه دارد
رسمش جور ديگر است
اينجا كانون رفت و آمد اين قبيل است
اينجا خطرناك است!
اردوي آموزشي كافيشاپ
چرا؟!
اينها را گفتم تا ياد بگيرند
جامعهشان را بشناسند
دوره آموزش جامعهشناسيست
مدتيست كه آغاز كردهام
فروشنده تعجب كرده
هول شده بود يك جورايي
آخوندي ديده بود با سه كودكش
ناگهان وسط كافيشاپش
شايد همينطور ديگراني كه گرد آمده بودند
قطعاً نه فقط براي خوردن قهوه
چيزهايي كه دست به دست ميكردند و مخفي ميساختند
شايد از ترس اينكه نكند مأمور باشد!
- بچهها اين تابلو را ببينيد
نوشتههاي يادگاري دخترها و پسرها را
آنهايي كه دور از چشم خانواده به اينجا آمدهاند
اينها عاقبت ندارند
دوستيشان مفيد نيست
از آنها انسان نميسازد
انسان موجودي جاودان است
تمامشدني نيست
اينها تمام ميشوند!
اميرالمؤمنين (ع): «فَمَا احْلَوْلَتْ لَكُمُ الدُّنْيا فى لَذَّتِها، وَلا تَمَكَّنْتُمْ مِنْ رَضاعِ اَخْلافِها، اِلاّ مِنْ بَعْدِ ماصادَفْتُمُوها جائِلاً خِطامُها، قَلِقاً وَضينُها. قَدْ صارَ حَرامُها عِنْدَ اَقْوام بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ، وَ حَلالُها بَعيداً غَيْرَ مَوْجُود. وَ صادَفْتُمُوها وَاللّهِ ظِلاًّ مَمْدُوداً اِلى اَجَل مَعْدُود.» (نهجالبلاغه، خ104)
پس شما از شيرينى دنيا لذت نبرديد، و براى نوشيدن شير از پستان آن توانمند نشديد، مگر بعد از آنكه مهارش را رها، و تَنگ پالانش را نبسته يافتيد. حرامش نزد اقوامى به منزله درخت سدر بى خار (آسان و در دسترس) و حلالش دور از دسترس و غيرموجود بود. به خدا قسم به آن دنيايى دست يافتيد كه چون سايه اى گسترده ، [اما] تا زمانى معين است. (ترجمه انصاريان)
نظرات
فرزند آيت الله عابدي شاهرودي: https://twitter.com/abedishahroudi/status/1473648746026123265
اين توييت فرزند آيت الله عابدي شاهرودي فيلسوف معروف و استاد درس خارج قم و رئيس كتابخانه فلسفه و كلام آيت الله سيستاني قم جالب است. فرزند آيت الله شاهرودي معمم و ساكن تهران هستند
« مدل صبح رفتن به كافه [قهوه خانه]، بساط كار را انداختن [نوشتن و خواندن و پژوهش] و شب بيرون آمدن، بسيار مبارك است...»
نكته ديگر اين است كه در ايران دفاتري تحت عنوان «شتابدهنده» تاسيس شده اند كه كار اين موسسات شتابدهنده با دفاتر فضاي كار اشتراكي متفاوت است.
https://vrgl.ir/H62eC
https://samsung-aut-tech.com/
شنبه ۴ دي ۱۴۰۰ - ۲:۵۸ صبح
پاسخ: بله، وقتي آن چايخانههايي كه در نظر بود و سابق وجود داشت نباشد، در فقدان آن، كافيشاپ ميشود پاتوق! تشكر.
https://www.wework.com/buildin: https://www.instagram.com/paradisehub.ir/
شركتهاي وي ورك ايراني كه الهام از
https://www.wework.com/
https://en.wikipedia.org/wiki/WeWork
https://www.wework.com/buildings/one-central--dubai
بوجود آمده اند هم در تهران هستند ولي جاي كافه را براي كار و مطالعه نمي گيرند بلكه در كنار هم مكمل هستند
https://paradisehub.ir/branches-list
پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰ - ۵:۴۶ عصر
پاسخ: تشكر.
استادان دانشگاههاي آمريكا: https://www.bbc.com/persian/magazine-56384249
قيمت قهوه و حضور نامحدود در كافه در آمريكا فقط دودلار است و از صبح تا شب مي توانيد با همان يك قهوه دو دلار در كافه بمانيد دليل آن هم ارزان بودن زمين است ولي به دليل گران بودن زمين در ايران امكان حضور نامحدود در كافه نيست و پس از نيم ساعت يا يك ساعت بايد سفارش جديد قهوه پانزده هزار توماني بدهيد يا كافه را ترك كنيد
يكشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۵ عصر
پاسخ: ممنون.
محمد: سلام
يه مطلبي كه كمي به اين بحث مرتبط هست اينه كه در صدر اسلام و حتي زمان انقلاب خودمان (تا حدودي) مسجد محل و فضاي ارتباطي بسياري از مردم بوده و به عبارتي اونجا جمع مي شدند و راحت حرف مي زدند و بعضا مشكلاتشون رو مطرح مي كردند ؛ راه حل هم از همان مسجد شروع مي شد. اما متاسفانه امروز مسجد ها فقط براي نمازها و مراسم ختم و ... باز هست و محيط اونا طوريه كه بيشتر به درد پيرمردها ميخوره ...
سرتونو درد نيارم اين قصه سر دراز داره
سهشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۷ - ۲:۵۵ عصر
پاسخ: سلام. احسنت. دقيقاً اين فرمايش شما را قبول دارم و بسيار عاليست. اما چند مسأله: نخست همان كه فرموديد، مساجد را بستهاند و فقط هنگام نماز ميگشايند. دوم اينكه اجازه نميدهند معمولاً مسئولين آن تا گروهي دور هم جمع شوند و صحبت كنند، انگار باور كردهاند كه مسجد فقط محل نماز است و نبايد لجنه راه انداخت. سوم خيلي از بحثها با افراديست كه به مسجد نميآيند. در نهايت گفتگوهاست كه شايد پايشان به مسجد باز شود. ولي براي يك چاي خوردن سري به قهوهخانه ميزنند. چهارم اينكه مسجد جز در بعضي موارد پس از نماز مغرب و عشاء اگر منبري به كار باشد چاي نميدهد. خوردن چاي انگيزه مهميست كه آدمها را جذب ميكند. در مجموع، داشتم فكر ميكردم اگر كارهاي مهمتري نداشتم، كبابي حاجاسدالله را كه چند سال پيش مرحوم شد و مدتها خالي بود، نزديك بنگاه املاك جعفري، سر صفائيه، نزديك چهارراه بيمارستان، ميخريدم، ملك يا سرقفلي، البته كه وام نياز است. يه سماور ميذاشتم و دو تا كتري؛ يكي چايي و يكي قهوه، نه فرانسه، نه ترك، نه اسپرسو، قهوه ايراني كه مثل چايي دم مي شود، استكان ريز، نعلبكي و يك سيني كوچك كه دو تا قند كنارش بگذارم، دو تا هم شاگرد، تمام نيمكت، نه تخت كه جا كم بيايد، نه ميز و صندلي كه مدام كشيده شود و صداي بد، نيمكت رنگ نخورده تمام چوب از ته بازار كهنه ميخريدم و هيچ در و دروازهاي هم نداشته باشد، تمام نما باز، كركره كه باز باشد مانعي براي ورود و خروج نباشد، يعني بدون در اصلاً، صاف همكف زمين، كف سراميك و سر نباشد، ديوارها ساده و آجري، چاي و قهوه هر كدام 250 تومان كه باشد تمام مخارج در ميآيد، بعد نماز صبح تا نيمهشب شرعي، روزي هزار نفر مشتري كافيست تا سر پا بماند كه به دليل ارزاني هست، بيشتر هم. نه قليان، نه هيچ سرويس ديگر، نه حتي شكر! سمت راست دكان هم يك نيمكت مستقل، تابلو: نسوان. تا مرد و زن جدا باشند. تابلوي كوچك چوبي سر در مغازه: قهوهخانه صفائيه! ولي خب، وقتي براي اين كار ندارم. :) در پناه خدا.
....: سلام. از ظهر كه اين پست رو خوندم خيلي
ذهنم رو درگير كرد
راستش ناراحت شدم از اين طرز فكر
خيلي هاي ديگه اي هم هستن كه براي ديدار تازه كردن دوستانه به كافه ميرن و صرفا قرار نيست، اينقدر و تا به اين اندازه بهش بد نگاه كنيم و در برابر دعوتش اينطور مطلقا نه بياريم:(
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷ - ۷:۴۰ عصر
پاسخ: سلام. خب تجربيات متفاوت است و ديدگاهها هم. آنچه عرض شد ديدگاه شخصي بنده است. چون هر چه ديدم اين طور بوده. اصراري نداشتم تا به ديگران تحميل كنم. به فرزندانم نيز تجربهاي كه در جامعه ديدهام و شنيده را آموزش ميدهم، اين وظيفه من است. ممنون از اينكه نظر خود را بيان فرموديد. ولي اتفاقاً بنده از قهوهخانهاي كه ساده و بيآلايش باشد و اينطوري كه امروز هست نباشد خيلي استقبال ميكنم و شديد دنبال آن هستم. چرا؟! زيرا در دنيا، همينطور در گذشته كشور ما، مردم ميتوانستند هم را در جايي راحت ملاقات كنند و ساعتها حرف بزنند. امروز فقط در خانه هم ميتوانند مهماني بروند و هم را ببينند و اين خوب نيست. خيلي فضاي ارتباطي تنگ شده است. اين طور كافهها هم واقعاً هر چه ديدهام و شنيدهام فضاي مناسبي نداشتهاند. از يكطرف غربزدگي و فضاي غير ايراني و از سوي ديگر در بعضي هم كه ظاهر ايراني دارند، آنقدر متفاوت رفتار ميكنند كه راحتي را از مشتريان ميگيرد و زياد قيد و بند پيدا ميكند. مردمي هم كه ميآيند... اصلاً به نورپردازي آنها بنگريد، زياد كمنور نيستند؟! يا همينجايي كه ما رفتيم، چرا تابلو گذاشته براي يادگاري نوشتن؟! اين عاديست؟! بنده اين طور يافتم، اساساً براي كار ديگري طراحي گشتهاند، باور بفرماييد. دليل اينكه سالهاي اخير بر تعدادشان افزوده شده هم همين، مشتريهاي خاصّي پيدا كردهاند كه برايشان هزينه ميكنند. تشكر از صبوري شما. پ.ن. كافه زماني واقعيست كه مردم استفاده روزمرهشان بشود، صبح قبل از رفتن سر كار يك چايي يا قهوه آنجا بخورد، غروب موقع برگشتن، برود در ايام فراغت ساعتها بنشيند و تلويزيون آنجا ببيند و با مردمي كه ميآيند بحثهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي بكند. داخل در زندگي هر روز مردم عادي كوچه و خيابان بشود. اكنون اينطور نيست. يعني من نيافتم كه باشد.