به نام خدا

در پارسي‌بلاگچه كنيم ۱۳

سه‌شنبه ۹ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰ عصر

لطفا اگر اشكالي در حرفاي بنده هست و يا بايد تكميل شود، بدون تعارف بفرماييد
‌‌‌‌‌‌‌‌در مورد فهم مراد متكلم، نظر بنده با مباحث هرمونوتيك يكي نيست.
‌‌‌‌بلكه عرض بنده اين است كه در حال حاضر نميتواند به صورت صد در صد گفت كه ‌‌‌‌شارع مرادش در استعمال هماني است كه ما ميفهميم. البته ما بيش از آنچه در ‌‌‌‌ظاهر كلام است، تكليفي نداريم.
‌‌‌‌‌‌‌‌نكته ديگر در مورد شنيدن كلام معصوم بدون واسطه و اشكال شما:
‌‌‌‌خيلي از مسائل در زمان معصوم طرح نشده، در حالي كه بعد از ايشان به دلايل ‌‌‌‌مختلفي طرح گرديده است.
‌‌‌‌مثلا در خطبه غدير كسي مدعي نشده بود كه مولي يعني دوست ولي در زمان هاي ‌‌‌‌بعدي اين گمانه
‌‌‌‌كه شايد انگيزه هاي مختلفي داشته باشد
‌‌‌‌مطرح گرديد.
‌‌‌‌بنابراين بخشي از اين اشكال در زمان حضور حل ميشود.
‌‌‌‌اما بخشي از آن هم باقي مي مانند. يعني خوب نفهميدن كلام شارع و معصومين ‌‌‌‌حتي در خطابات رو در رو نيز ممكن بلكه واقع است.
‌‌‌‌به نظر ميرسد، آنچه موجب عدم پذيرش اين نكته است، توجه به منشا اين مسئله است.
‌‌‌‌كه ايا علت اين كج فهمي ها متكلم است يا مخاطب ويا عوامل ديگر؟
‌‌‌‌‌‌اين مسئله در زندگي روز مره ما هم وجود دارد.
‌‌‌‌اين جمله بسيار استفاده ميشود: نه منظورم اين نبود.
‌‌‌‌اما منشا آن:
‌‌‌‌قطعا و قدر متيقن مخاطب يكي از اين موارد است. كه عوامل گوناگون از جمله
‌‌‌‌عدم آشنايي به كلام
‌‌‌‌ حواس پرتي ها
‌‌‌‌پيش زمينه ها
‌‌‌‌و....
‌‌‌‌در آن موثر است.
‌‌‌‌متكلم نيز به نظر شما در كلام بستگي دارد كه عصمت در ائمه را در چه حدودي ‌‌‌‌بدانيد.
به نظر ميرسد اين عبارت كه فتاواي غير معصومين بر اساس ظن معتبر است، ‌‌‌‌پاسخ خوبي باشد.
‌‌‌‌و اشكال به اصل اين سخن و دفع دور نيز در اصول موجود پاسخ داده شده است.
‌‌‌‌ اولا لطف بفرماييد نظرتان را بفرماييد.
‌‌‌‌ثانيا؛ اگر تا اينجا بحث مورد تفاهم باشد، دو سئوال مطرح ميشود:
‌‌‌‌آيا مرحوم سيد منير مدلي براي فهم بهتر و نزديكتر وحي داشتند؟ يا به دنبالش ‌‌‌‌بودند؟
‌‌‌‌به نظرتان در چنين شرايطي كه اختلاف در فهم دين بسيار زياد است، حتي در ‌‌‌‌مسائل اساسي مثل عقائد و فقه، چگونه ميتواند ‌‌‌‌به وسيله تحقق مدلي كوچك در گوشه اي از عالم زمينه ظهور را فراهم كرد؟
‌‌‌‌شايد از آن به مدل تفاهم ويا ايجاد وحدت بتوان نام برد
‌‌‌‌

فرمايش شما در اين مورد صحيح است
كه مردم
به صورت روزمره كه با يكديگر سخن مي‌‌‌‌گويند
كثيراًما مي‌‌‌‌گويند: منظورم اين نبود و آن بود!

استاد حسيني (ره) يك احتمالي را مطرح مي‌‌‌‌فرمايند
اين‌‌‌‌كه آيا معصوم (ع) علم لدنّي مگر نداشته است؟
او با يك انسان عادي تفاوت مي‌‌‌‌كند
زيرا او وقتي اين حديث يا آن حديث را بيان مي‌‌‌‌داشته
همان لحظه مي‌‌‌‌دانسته كه در طول تاريخ چه شبهاتي مطرح خواهد شد
و چه نقل‌‌‌‌ها در معاني رخ خواهد داد
و چه اشتراك لفظي‌‌‌‌ها پديد خواهد آمد
و حتي دقيقاً مي‌‌‌‌دانسته چه افرادي در چه دوران‌‌‌‌هايي چگونه حرف او را تحريف خواهند كرد
استاد حسيني (ره) معصومين (ع) را مديران تاريخ مي‌‌‌‌نامد
و معتقد است «خاتم» بودن دين اسلام
مستلزم اين است كه پيامبر (ص) آن
با «تاريخ» سخن گفته باشد و نه تنها با امت هم‌‌‌‌عصر خود

اگر اين فرمايش ايشان را صحيح بدانيم
معناي آن اين است كه ضرورتاً معصومين (ع) قرائني را در كلام خود چيده‌‌‌‌اند
كه تا پايان دوران غيبت
هادي و راهنماي شيعيان باشد
در تشخيص و فهم صحيح كلام متكلم
فهمي كه در هر زمان معتبر باشد
و در هر عصري بتواند مشكلات همان عصر را مرتفع نمايد

البته قطعاً اين يك بحث اعتقادي‌‌‌‌ست
و اگر در علم كلام نپذيريم كه «مخاطب پيامبر خاتم ما هم هستيم»
ناگزير مي‌‌‌‌شويم كه «عرف زمان تخاطب» را ملاك فهم كلام ايشان بگيريم
و الفاظ و معاني را به آن‌‌‌‌چه در عصر خود فهميده مي‌‌‌‌شدند
فروبكاهيم

بله
استاد حسيني (ره) اساساً تقريباً نيمي از بحث اصول خود را
همان دوره 95 جلسه‌‌‌‌اي كه به دوره مبادي اصول فقه مشهور است
به همين نكته پرداخته‌‌‌‌اند
اين‌‌‌‌كه چطور مي‌‌‌‌شود متناسب با نيازهاي امروز
فهم جديدي از كلمات شارع داشت
بدون آن‌‌‌‌كه اين فهم التقاطي باشد
يا بدعت شود
يا كج‌‌‌‌فهمي و تحميل اراده خود بر متن باشد
فقط و فقط بايد فهم مراد متكلم باشد
ولي با دستگاهي قوي‌‌‌‌تر
با متد و روشي قدرتمند‌‌‌‌تر اگر به سراغ كلام شارع برويم
مي‌‌‌‌توانيم عمق بيشتري از آن را بفهميم

به تاريخ هم اگر نظر افكنيم
در هر دوره‌‌‌‌اي يك يا چند تفسير براي كلام وحي نوشته شده است
هر تفسير هم تقريباً نكات و مطالب جديدي را كشف كرده
تا مي‌‌‌‌رسد به همين عصر خودمان
ظاهراً بسياري از علما معتقد باشند كه علامه طباطبايي (ره) در الميزان
مطالب ناب و جديد و تازه‌‌‌‌ تفسيري طرح نموده است
كه در گذشته مورد توجه نبوده
پس با رشد عقل بشر
يا خصوص عقل علماي شيعه
و فهم آنان نسبت به حقايق عالم
به نظر مي‌‌‌‌رسد كه طبيعي باشد اگر فهم بهتري حاصل شود

استاد حسيني (ره) اين ادعا را دارد
كه اگر روش و متد كاوش در كلام وحي را
كه همان علم اصول باشد
ارتقاء دهيم و دقيق‌‌‌‌تر كنيم
با حفظ «حجيّت» و عدم خروج از تعبّد
مي‌‌‌‌توانيم آن‌‌‌‌چيزهايي را بفهميم كه براي ما گذاشته‌‌‌‌اند
اين حرف ايشان بر اين اعتقاد استوار است
كه لزوماً در همين مقدار حديث و روايت كه به دست ما رسيده است
و در همين قرآن
حتماً تمام آن‌‌‌‌چه ما براي هدايت خود و جامعه در همين عصر فعلي نياز داريم
موجود است
و غير اين نمي‌‌‌‌شود
زيرا مولاي ما حكيم بوده
و همان زمان كه سخن مي‌‌‌‌گفته
تمام راويان سخن خود را تا انتها در نظر داشته
و مي‌‌‌‌شناخته است
و حتي مخاطبين آن را كه علماي امروز ما باشند

يكي از مثال‌‌‌‌هاي استاد حسيني (ره) اين است
در زمان صدر اسلام
روابط اجتماعي در جامعه مبتني بر نوعي تحكّم و قدرت رياستي بود
نظامي كه از آن با عبارت «عبد و مولا» ياد مي‌‌‌‌شود
در چنين نظامي «امر» معناي خاصّي داشت
و تا مولا امر نمي‌‌‌‌كرد
تكليفي بر دوش عبد نمي‌‌‌‌آمد
امروز اما نظام اجتماعي تغيير كرده است
امروز سازمان‌‌‌‌ها و تشكيلات‌‌‌‌هاي اداري بزرگ ايجاد شده
كه با مشاركت تصميم‌‌‌‌گيري مي‌‌‌‌كنند
كارمند هم ديگر عبد نيست
هر لحظه مي‌‌‌‌تواند از نظام اداري خارج شود
با اختيار خود هم داخل شده
نحوه امر كردن تفاوت نموده

اكنون يك فقيه
وقتي مي‌‌‌‌خواهد روايتي را معنا نمايد
آن را بر نظام «عبد و مولا» تطبيق مي‌‌‌‌كند
زيرا معتقد است كه روايات در صدر اسلام وارد شده
و بايد قرائن عقلي و عقلايي و عرفي آن دوران را ملاك قرار داد
يعني در علم اصول صريحاً گفته مي‌‌‌‌شود
عرف زمان تخاطب حجت است
يعني آن مقداري از اين روايت را قبول مي‌‌‌‌كنيم
كه عرب در زمان 1400 سال پيش مي‌‌‌‌فهميده

اين يك‌‌‌‌جور شايد تعطيل كردن بخشي از روايات باشد
كه معاني متعالي و فراتصور عرب آن زمان دارند
و محدود كردن شرع به فهم عصر صدور روايات

اما اگر مبناي استاد حسيني (ره) را قبول كنيم
و به جاي حاكم كردن نظام عقلايي زمان تخاطب
نظام اجتماعي امروز را در نظر بگيريم
و اين احتمال را بررسي كنيم
كه آيا مي‌‌‌‌شود مخاطب روايات را خودمان در همين عصر بدانيم
و تلاش كنيم روابط اجتماعي امروز را از ميان روايات استخراج كنيم
به نظر مي‌‌‌‌رسد فهم جديدتري به دست مي‌‌‌‌آوريم
و البته استاد حسيني (ره) اصرار دارد كه اين فهم نيز بايد مبتني بر حجيّت باشد
يعني ابتدا روش
يعني همان علم اصول فقه
ارتقاء يابد
كه بتواند حجيّت را در مرتبه‌‌‌‌اي جديد تعريف نمايد
نه حجيّتي كه فقيه امروز ما را با يك انسان عادي آن عصر برابر بگيرد
و بگويد آن فهم حجت است
نه فهمي كه امروز مي‌‌‌‌تواند حاصل شود

البته به نظر مي‌‌‌‌رسد شهيد صدر (ره) هم به ضرورت چنين مطلبي توجه داشته‌‌‌‌اند
نظريه حق‌‌‌‌الطاعه را شايد شنيده باشيد
شهيد صدر (ره) درباره «امر» در علم اصول و همين‌‌‌‌طور «برائت»
به دليل اين‌‌‌‌كه معتقدند هميشه تكليف تابع «امر مستقيم و لساني‌‌‌‌» نيست
مدعي شده‌‌‌‌اند گاهي مي‌‌‌‌شود كه خود مكلف
بدون اين‌‌‌‌كه «امر» از سوي شارع صادر شود
از قرائن بفهمد كه تكليفي بر گردن اوست
در اين حالت مكلف است، ولو هيچ امري صادر نشده باشد
لذا «برائت عقلي» را در اصول عمليه نمي‌‌‌‌پذيرند
اين مطلب به نظر مي‌‌‌‌رسد با عرف زمان تخاطب ناسازگار باشد
بلكه ايشان روند عقلاني امروز را مبنا قرار مي‌‌‌‌دهند
مثال ساده‌‌‌‌اي هم دارند:
مهمان عزيزي بر سر سفره شما نشسته باشند
چند لقمه كه از غذا خوردند
شما متوچه مي‌‌‌‌شويد كه ايشان بايد تشنه شده باشد
اگر چه او آب نخواهد
شما مكلف هستيد كه براي او آب بياوريد
به حدّي كه اگر اتيان نكنيد عقلا شما را شايسته عقاب مي‌‌‌‌دانند!

اين چيزي فراتر از نظام «عبد و مولايي» را در نظر دارد
كه در زمان صدر اسلام رايج بوده
انگار شهيد صدر (ره) نيز چون استاد حسيني (ره) متوجه اين معنا شده
كه بايد با عقل امروز
و لحاظ سيره متشرّعه در عصر حاضر
و آن‌‌‌‌چه عقلا مي‌‌‌‌فهمند و در زندگي روزمره خود به كار مي‌‌‌‌گيرند
علم اصول فقه را بازسازي كرد
و سپس به حجيّتي برتر و دقيق‌‌‌‌تر در فقه دست يافت
در اين صورت مي‌‌‌‌توان نيازهاي فقهي امروز را برطرف نمود

از اين منظر است كه استاد حسيني (ره) معتقد است
استثنائاً در كلام معصومين (ع)
تفاوتي نمي‌‌‌‌كند كه رودررو با ما صحيت كنند
يا از طريق روايات مكتوب
زيرا آن‌‌‌‌ها با انسان‌‌‌‌هاي ديگر متفاوت‌‌‌‌ند
و دچار اشتباه در بيان مطلب نمي‌‌‌‌شوند
كه بعد بخواهند بگويند: منظورم اين نبود!
زيرا در ابلاغ هم عصمت دارند!
از اين رو، روايات مكتوب هم درست هم‌‌‌‌ارز و هم‌‌‌‌قدر بيان شفاهي ايشان است
در هر عصر
و در هر زماني

موفق باشيد


مطلب بعدي: چه كنيم ۱۴ مطلب قبلي: چه كنيم ۱۲

بازگشتنسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ شايد سخن حق سال نشر18نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس سال برچسب‌ها35نوشته‌هاي وبلاگ بر اساس برچسب بيشترين نظر34نوشته‌هاي وبلاگ با بيشترين تعداد نظر مجموعه‌نوشته‌ها27پست‌هاي دنباله‌دار وبلاگ
صفحه اصليبازگشت به صفحه نخست سايت نوشته‌ها986طرح‌ها، برنامه‌ها و نوشته‌ها مكان‌ها75براي چه جاهايي نوشتم زمان‌ها30همه سال‌هايي كه نوشتم جستجودستيابي به نوشته‌ها از طريق جستجو وبلاگ1366با استفاده از سامانه پارسي‌بلاگ نماها2چند فيلم كوتاه از فعاليت‌ها آواها10تعدادي فايل صوتي براي شنيدن سايت‌ها23معرفي سايت‌هاي طراحي شده نرم‌افزارها36سورس نرم‌افزارهاي خودم معرفي6معرفي طراح سايت و آثار و سوابق كاري او فونت‌هاي فارسي60تعدادي قلم فارسي كه معمولاً در نوشته‌هايم استفاده شده است بايگاني وبلاگ1354نسخه محلّي از نوشته‌هاي وبلاگ خاندان موشّحبا استفاده از سامانه شجره‌ساز خاندان حضرت زادبا استفاده از سامانه شجره‌ساز فروشگاهدسترسی به غرفه محصولات فرهنگی
با اسكن باركد صفحه را باز كنيد
تماس پيامك ايميل ذخيره
®Movashah ©2018 - I.R.IRAN