الف- نقش استعمار انگليس   تا حدود قرن هيجدهم سه امپراطوري بزرگ شرقي؛ هند، ايران و عثماني مسلمان بودند که بر تمام جهان متمدن شرقي در آن روز، حکومت‏هاي مرفه و مقتدري پديد آورده بودند.‏ اسپانيا و فرانسه و هلند وانگليس به رهبري زرسالاران يهودي و مسيحيان صليبي، به فکر افتادند که مقاومت مسلمين را بشکنند.‏ انگليسي‏ها ، براي رسيدن به اين هدف به چاره‏جويي پرداختند؛ از جمله در هند و ايران که هسته اصلي مقاومت را شيعيان تشکيل مي‏دادند.‏ اينان از شيعيان هندوستان شروع کردندکه از مرکز تشيع و مرجعيت نجف به دور بودند.‏ انگليسي ها از جهل و سادگي شيعه و عشق زياد آنان به امام حسين× سوءاستفاده کردند و قمه و شمشيرزني بر پيشاني را جعل کرده و به آنان آموختند.‏.‏.‏ متاسفانه برخي شيعيان هند، اين بدعت را بدون مجوز علما و نواب امام زمان# پذيرفتند!‏ كوبيدن شمشير بر سر و پيشاني در سوگ سيدالشهدا× در روز عاشورا، توسط استعمار انگليس، از هند به ايران و عراق رخنه نمود.‏ تا گذشته‌اي نه‌چندان دور، سفارت‌هاي بريتانيا در تهران و بغداد، هيئت‌هاي عزاداري را که به آن صورت انزجارآور و زشت در كوچه و خيابان‌ها ظاهر مي‌شدند، تأمين مي‌کردند.‏ غرض از سياست استعماري انگليس از كمك به رشد اين مراسم زشت، به دست آوردنِ دليلي معقول براي استعمارش بود كه همواره با معارضة مردم بريتانيا و برخي نشريات آن كشور روبرو مي‌شد.‏ استعمار انگليس مي‌خواست ثابت كند كه مردمان مستعمره هند و كشورهاي اسلامي ديگر كه به آن صورت وحشيانه در خيابان‌ها ظاهر مي‌شوند، احتياج به ولي و قيمي دارند كه آنان را از جهل و توحش موجود برهاند.‏ در نتيجه، عكس و تصاوير دسته‌هاي عزادار كه در روز عاشورا به زنجير به پشت خود نواخته و با شمشير و قمه بر سر خود مي‌كوفتند و خون‌هاي جاري شده در نتيجة اين جريانات، در روزنامه‌هاي بريتانيا و اروپا به چاپ مي‌رسيد؛ و سياستمداران استعمارگر در نتيجه اين تصويرها، استعمارِ اين كشورها را به عنوان ضرورتي انساني اعلام مي‌كردند كه مي‌تواند مردم آن كشورها را از جهل و توحش رهانيده و به جادة تمدن و تقدم رهنمون سازد.‏ نقل شده است، هنگامي كه «ياسين هاشمي» نخست‏وزير عراق در عهدِ استعمار انگليس براي گفتگو جهت پايان دادن استعمار، به لندن رفته بود، انگليسي‌ها به او گفتند:‏ ما به خاطر كمك به مردم عراق به آنجا آمده‌ايم تا آنان را از توحش و حماقت خارج ساخته و مزه سعادت را به آنان بچشانيم!‏ اين سخن، خشم ياسين هاشمي را برمي‌انگيزد و باعث مي‌گردد با عصبانيت از جلسه خارج شود؛ اما انگليسي‌ها از او عذر خواهي كرده و او را به ديدن فيلمي مستند از عراق دعوت مي‌كنند.‏ اين فيلم كه از هيئت‌هاي حسيني به راه افتاده در خيابان‏هاي نجف، كربلا و كاظمين تهيه شده بود، حاوي مشاهد مهيب و نفرت‌آور از شمشيركوبي و قمه‌زنيِ مردمِ عزادار بود.‏ گويي انگليسي‌ها مي‌خواستند بگويند:‏ «آيا مردماني روشنفكر كه از تمدن بويي برده‌اند، با خود چنين مي‌كنند؟!‏»