از عاشوراي حسيني تا عاشوراي شيعه
محمد اسفندياري در اين کتاب، با ديدي که شايد بتوان آن را «جامعه شناختي» اما با رويکردي «تاريخي» ناميد، کوشيده است ابتدا
به تفاوت ديدگاهها نسبت به عاشورا و «حماسه» يا «تراژدي» بودن آن بپردازد و در نهايت، ريشه اکثر انحرافات عزاداري را نيز
در همين ديدگاه نادرستِ «تراژيک» به حادثة کربلا ارزيابي مي کند:
عوام، هرچه را عجيبتر و غريبتر و گزافهتر و خرافهتر باشد، بيشتر دين ميدانند... عوام، نخستين مشتري خرافاتند و بلکه نخستين سفارش
دهندة توليد خرافات.
«تودههاي مردم خواهان ديني هستند که از حيث معجزه و اسرار و اساطير غني باشد.»
هيچگاه چگونگي احکام دين به دست مردم نيفتاد و آنها معين نکردند که چگونه نماز بخوانيم و روزه بگيريم و حج بگزاريم؛
اما از آنجا که شکل معين و دقيقي براي عزاداري ترسيم نشد، ميدان براي سليقههاي مردم باز شد و آنها صورتهايي به
عزاداري دادند که گاه آميخته به خرافه و بدعت است.
گذشته از اين ديدگاه تحليلي، نگارنده در اين کتاب ـ که با نثر زيبايي نيز نگاشته شده است - مستندات تاريخي قابل
توجهي براي ادعاهاي خود ارائه داده است و انحرافات گوناگون عزاداري ـ چه محتوايي و چه شکلي - و از جمله قمهزني
را از لحاظ تاريخي، موشکافي نسبتاً دقيقي کرده است.
اين کتاب در 96 صفحه، در قطع رقعي و در قالبي کاملاً جذاب توسط انتشارات «صحيفه خرد» قم منتشر شده و در
سال 1384 به چاپ دوم رسيده است.
|