1. موج اول؛ مبارزة علامه سيدمحسنامين رحمهالله
با انحرافات عملي در عزاداري و حمايت سيد ابوالحسن اصفهاني(قدسسره) از نهضت تنزيه
مرحوم علامه سيد محسن امين در کتاب خويش به نام التنزيه لأعمال الشبيه با استدلال و برهان ثابت ميکند قمهزني و
برخي ديگر از اعمال رايج در عزاداري امام حسين× نه تنها ثوابي ندارد، بلکه از نظر شرع مقدس حرام است. در پي
انتشار اين اثر، که با هدف پاکسازي گردهمايي هاي مذهبي از بدعت ها و گمراهي ها انجام شد، مردم ناآگاه چنان در
برابرش موضع گرفتند که برخي از دوستانش خطر «انقلاب عوام» را به وي گوشزد کردند. ايشان در اين باره مي گويد:
در برابر اين رساله برخي از مردم برخاسته، هياهو برپا ساختند و ناآگاهان را به هيجان آوردند... آنها در ميان بخش گسترده
ناآگاه جامعه چنين پخش کردند که فلاني [سيد محسن امين] برپا داشتن عزاي امام حسين × را حرام کرده و علاوه بر
اين، مرا به خروج از دين متهم کردند.
تبليغات فراگير درباره دانشمند مصلح دمشق، چنان مؤثر افتاد که حتي گروهي از گويندگان مذهبي در مسجدها او را گمراه معرفي کردند
و برخي از مردم با گرو نهادن خانة خود و به دست آوردن اندکي پول، در جهاد نامقدس ضدّ سيد محسن شرکت
جستند.
ولي از آنجا که حق با سيد بود، بالاخره پيروز و سربلند شد. تا آنجا که پس از اندک زماني، آيت الله
العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني ـ که در آن زمان مقام رياست تامه و مرجعيت عامه را داشتند ـ به طرفداري از امين
عاملي و کتاب بيداريبخش او فتوا صادر کرده و به صراحت گفت:
إن استعمال السيوف و السلاسل و الطبول و الابواق و مايجري اليوم أمثاله في مواکب العزاء بيوم عاشورا انّما هو محرم و
غير شرعي؛
همانا استفاده از امثال شمشير و زنجير و طبل و بوق و امثال آنچه امروزه در دستهها و مواکب عزاداري عاشورا رايج
شده، قطعا حرام و غير شرعي است.
اين فتوا نيز موجب اختلافات و سر و صداي شديدي شد و برخي از وعاظ در سخنراني هاي خود آيت الله اصفهاني
را به سختي مورد انتقاد و حتي اهانت قراردادند؛ ولي وي هرگز حاضر نشد از فتوا و عقيدة خود دست بردارد.
در بصره نيز آيت الله سيد مهدي قزويني به حمايت از علامه سيد محسن امين برخاسته و در آثار خويش به انتقاد
از قمه زني پرداخت. وي بر اين اعتقاد بود که استفاده از آهن، يعني زنجير و قمه در مراسم عزاداري حدود
يک قرن قبل و توسط مردماني که تسلط زيادي به قوانين شريعت نداشتند، پديد آمده است.
سيدحسنامين، فرزند علامه سيدمحسنامين، گزارشي جالب از اين وقايع ميدهد:
... در اين راه، بزرگاني چون سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ عبدالکريم جزائري و ديگران و جالب اين است که گروهي از
زهاد و عباد معروف نيز از او حمايت کردند. از آن جمله مرحوم شيخ علي قمي معروف به زاهد و شيخ
جعفر بديري. اين فتوا نجف را به دو گروه تقسيم کرد؛ گروهي به طعنه آنان را «امويين» ناميدندـ که همان طرفداران
مرحوم امين بودندـ و گروهي به نام «علويين» که همان مخالفين او بودند. پس از يک سال از شروع سر و
صداها مرحوم امين قصد سفر به عراق را نمود و با آن که بسياري از دوستانش او را از سفر نجف منع
نمودند، ليکن وي به نجف آمد، جعفر الخليلي در کتاب خود «هکذا عرفتهم» مي گويد: نجف به استقبال او بيرون شهر
رفت. هنچنين سيد ابوالحسن اصفهاني در مقدم پيشواز کنندگان بود. خليلي اضافه مي کند که من اشخاصي را ديدم و نام آنها
را ذکر مي کند و سيد مي گفت: من از همه شما گذشتم؛ به جز آن افرادي از شما که غافلين را
تحريک نمودند.
|