پرسش ششم   • برخي مي‏گويند:‏ امام سجاد× در كنار زنان حرم بود؛ اگر كار آنها اشتباه بود، آنان را نهي‏مي‏كرد!‏ ? ببينيد يک مطلبي شهيد اول در کتاب الفوائد دارد؛ در اينکه فعل، تقرير و گفتار معصوم، حجّت است، ايشان بحث کرده است.‏ مي‏گويد:‏ فعل معصوم چند احتمال دارد؛ يکي اينکه کاري که انجام دهد، به عنوان اينکه «دستور شرع است» انجام دهد، که [در اين صورت] دليل مي‏شود براي ما؛ آن وقت آن را به عنوان قانون شرع بايد بپذيريم.‏ يک وقت به عنوان شرايط روز است، که اسمش «احکام حکومتي» است؛ اما يک وقت مربوط به شخص خودش است، يعني مثلاً پيغمبر اکرم برنامه گذاشته که روز شنبه خورشت بادمجان بخورد، يک معصوم بنايش را اين گذاشته، آن وقت من فقيه نمي‏توانم بگويم مستحب است روز شنبه خورشت بادمجان بخوري.‏ چرا؟ چون اينها يک چيز شخصي است.‏ خوب توجه بفرماييد!‏ شهيد اول اين را مي خواهد بگويد.‏.‏.‏ اگر اين احتمال بوده باشد، اين کار عمل شخصي است و به عنوان يک دستور شرعي تلقي نمي‏شود.‏ شهيد اول مي گويد حتي فعل معصوم اگر چنانچه ما احساس کنيم که اين مربوط مي‏شود به شخص او، ما نمي‏توانيم اين را به عنوان حکم شرعي بياوريم.‏ حالا در اصل مسئله، اگر حضرت زينب يا حضرت ابوالفضل يا ديگران اين کار را کرده باشند، آيا مي‏توانيم به آن استناد کنيم؟ حالا حضرت زينب ÷ در آن حال بي‏تابي و بي‏حالي شايد به اين گونة ناخود آگاه، سرش به محمل خورده باشد، آن وقت ما نمي‏توانيم اين را دليل شرعي بگيريم از نظر فقهي.‏ .‏.‏.‏ به هر حال، اين را مي خواهم بگويم که اقامه شعائرِ «من در آورده»، آن هم در حد افراطي‏اش و استناد دادن آن به شرع، قطعاً شبهة «بدعت» در آن وجود دارد.‏» ? به راستي در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگين- كه اساسا رفتار زنان حرم در آن شرايط، تا حدي قابل درک است- امام اسير و رنجور، در مقام تقرير قرار داشتند؟!‏ اگر بر فرض محال چنين گفته‏اي صحت داشته باشد، عمل قمه‏زنان با فعل حضرت زينب÷ تفاوت آشکار دارد.‏ قمه زني اختياري، آن هم در زمانه اي که دنيا به دنبال معرفي مسلمانان به عنوان تروريست و خشن و خون ريز مي باشد، با سرشکستن از روي فشار و در شرايط ويژه، اصلا تناسبي ندارد؛ هر چند با دلائل ارائه شده، روشن شد که نسبت دادن اين عمل به حضرت زينب÷ از طريق اين روايت ضعيف، جفا در حق آن حضرت است.‏