2.‏ موج دوم؛ مقابله حضرت امام خميني قدس سره با قمه زني و امثال آن

 

پس از پيروزي انقلاب اسلامي جرياني تحت تاثيرمحافل روشنفکري در ايران شکل گرفت که با عزاداري حسيني به صورت سنتي، به مخالفت

پرداخت.‏ بنيانگذار جمهوري اسلامي در مقابل اين تفکر با شدت و حدّت ايستادند و طي چند سخنراني، به تبين نقش مجالس عزاي

حسيني در حفظ و بقاي مکتب تشيع پرداخته و ضرورت برگزاري مراسم عزاداري به همان شيوه سنتي را مورد تأکيد قراردادند.‏

با گسترش برخي مظاهر آزار جسماني در مراسم سوگواري امام حسين× و امکان بهره برداري دشمنان ازاين رفتارها، ايشان با صدور حکمي

از قمه زني نهي و جواز شبيه‏خواني را مشروط به عدم وهن اعلام فرمودند.‏

در پي اين حکم حضرت امام+، آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر+ و شهيد آيت‏الله مرتضي مطهري و جمعي از

علماي بصير به حمايت از اين اقدام و محکوميت اين اعمال پرداختند.‏

شهيد مطهري با ذکر سابقه ورود قمه زني به ايران مي نويسد:‏

قمه زني و بلند کردن طبل و شيپور، از ارتدوکس هاي قفقاز به ايران سرايت کرده و چون روحيه مردم براي پذيرفتن

آنها آمادگي داشت، همچون برق در همه جا دويد.‏

شهيد آيت الله مطهري در کتاب حوزه و روحانيت نيز به اين مبحث پرداخته، مي‏فرمايند:‏

قمه زني در شرايط فعلي هيچ دليل عقلي و نقلي بر آن نداريم و يكي از مصاديق بارز تحريف محسوب مي گردد

و حداقل اينكه در زمان فعلي، باعث زير سوال رفتن تشيع مي گردد.‏ از برنامه‏هايي كه هيچ ارتباطي با اهداف امام حسين×

ندارد، تيغ، قمه و قفل زدن است؛ قمه زدن هم همين طور است.‏ اين كار، كار غلطي است.‏ يك عده قمه‏ها را

بگيرند، به سرهاي خودشان بزنند و خون ها را بريزند كه كه چه شود؟ كجاي اين حركت، عزاداري است.‏

روحاني شهيد سيد عبد الکريم هاشمي نژاد نيز به تاثيرات سوء قمه زني در تخريب چهره تشيع پرداخته، مي گويد:‏

سوگواري براي حسين بن علي ' و ياد نمودن از فاجعة خونين نينوا، اگر به طرز صحيح انجام گيرد، علاوه بر ارزش

هاي اسلامي و معنوي که دارد، اصولاً خود يک عمل منطقي و معقولي است که از عواطف انسانيت و حسّ حمايت از

مظلوم سرچشمه مي گيرد.‏ اما با کمال تأسف گاهي به نام عرض ارادت به پيشگاه مقدس حسين × کارهايي انجام مي شود

که در برابر دنياي روز موجب شرمساري و سرافکندگي است.‏ کارهايي که نه با مقررات اسلامي سازش دارد و نه از نظر

منطق، صحيح و قابل درک است.‏ براي نمونه بايد موضوع «قمه زدن» را ياد کرد.‏ اين عمل ناراحت کننده و چندش‏آور.‏.‏.‏ نه

تنها با هيچ اصلي قابل تفسير نيست، بلکه مخالفان و دشمنان اسلام در داخل و خارج، از آن به صورت يک حربة

مؤثر و قاطع عليه آيين مقدس ما استفاده مي‏کنند.‏

نويسندگان دغل و قلم هاي شومي که سالياني دراز در اين کشور مشغول سمپاشي و آلوده ساختن افکار بي خبران از اسلام

و نظام عالي و جهاني آن بودند، اکثراً از اين نمونه کارها که جمعي از شيعيان پاکدل به نام دين و اسلام

انجام مي دادند، سوءاستفاده مي کردند و در نوشته‏هاي خود - که سراپا تهمت و افترا به اسلام و تشيع است- آنها

را به نام يکي از دستورات مذهبي شيعه معرفي کرده، از مظاهر «شيعه‏گري» مي شمرده‏اند.‏ سپس در پناه اين حربه هاي مؤثر،

فحش‏ها و ناسزاهاي خود را نثار اسلام و مکتب آسماني آن نموده و با اين قبيل تهمت ها - که اين کارها

جزء دستورات اسلامي است- اين آيين مقدس را ناصحيح و نامعقول جلوه مي‏دادند.‏.‏.‏

اگر در داخل يک کشور اسلامي، موضوع «قمه زدن» و مانند آن اين گونه مورد بهره‏برداري و سوءاستفادة دشمنان اسلام قرار گيرد،

در خارج از کشور نسبت به قدرت‏هاي بزرگ و مذاهبي که به نيروهاي استعماري تکيه دارند، مي توان به خوبي استنباط کرد

که چگونه از اين حربه هاي مؤثر عليه اسلام و مکتب آسماني آن از يک طرف و تحقير نمودن و کوچک شمردن

مردم مشرق زمين از سوي ديگر استفاده مي‏کنند.‏

يکي از دوستانم که دانشجوست و در آلمان غربي مشغول تحصيل است، سال گذشته برايم حکايت مي کرد که در آنجا ما

به ديدن فيلمي رفتيم که در آن قسمتي از عادات و اعمال مردم مشرق زمين نشان داده مي شد؛ اعمالي که نشان

دهندة انحطاط فکري آنها است.‏

در آن فيلم، از کشور هندوستان مثلاً دستان گاوهاي مقدس و احترام‏هايي که مردم آنجا در برابر آنها انجام مي‏دادند نشان داده

شده، ولي هنگامي که نوبت به ايران رسيد، منظرة «قمه زدن» با همان وضع چندش‏آور در فيلم منعکس‏شد.‏

.‏.‏.‏ باز داستان ديگري در اين باره دارم که دانشجوي آلماني به علّت آن که منظرة قمه زدن را در يک فيلم

تلويزيوني ديده بود و دشمنان اسلام، آن را به عنوان «يکي از دستورات اسلامي که بايد يک مسلمان واقعي آن را اجرا

کند» معرفي کرده بودند، تا مدت‏ها حاضر نبود مسلمان شود و اسلام را بپذيرد.‏.‏.‏